نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 112
ديگرى غير اين كره و ما فى جوفها نبوده و اين كره و ما فى جوفها به مقتضاى حركت جوهريه، وجودات بعد العدم است؛ وجودى منعدم و مقارن انعدامِ آن وجود ديگرى حادث مىشود و آناً فآناً به وادى عدم خطاب «هَلِ امْتَلَأْتِ»[1] شده و او جواب «هَلْ مِنْ مَزِيدٍ»[2] سر مىدهد. اين است كه هميشه وجود، قدم به وادى عدمِ وجود ديگرى- با عدم تخلل فاصله و خالى نماندن جاى وجود اول- مىگذارد؛ لذا هر يك از اين وجودات آنى، مسبوق به عدم خود بوده و حادث به حدوث زمانى است؛ چون اين حركت عين زمان است و زمان چيزى كه وجود مستقل داشته باشد نيست، بلكه از اين تبدلات انتزاع مىشود و زمان عين اين حركت است.
پيشينيان متوجه به زمان نبوده و به ما چيزى كه حقيقت نداشت تلقين مىكردند. اما بعد از آنكه خودمان به حد رشد رسيده و از مهجوريت و تقليد بيرون آمده و هماى عقل ما به دنبال كشف حقايق پريد، مىبينيم زمان عين اين حركت است كه از اين رشته وجود بعد العدم- كه به طور تعاقب و تسلسل مىآيد- انتزاع مىشود.
پس اگر فرض كنيم كه اين كره ازلًا به اين نحو در تبدل بوده و ابداً هم خواهد بود، هر وجود تدريجى حقيقةً حادث زمانى است. و خود اين همانند كبوترى است كه در اصل ذات و در جوهريت خود در يك خط مستقيم به پرواز درآمده باشد. و اگر ازلًا در پرواز بوده و ابداً هم پرواز كند، بر هر انتقال از وجودى به وجود جديدى در جوهريت خود حدوث صدق مىنمايد. و بنا بر قول حق كه كلى طبيعى عين افراد خود مىباشد و عالم غير از اين وجودات متبدله چيزى نيست، اين حكم حدوث از اين وجودات عالم طُرّاً به يك مرتبه، انتزاع شده و در ناصيه عالم حادث زمانى نوشته شده است.
هذا كله جواب از عويصه اول كه مىگفت: صورت در فلكيات لا يتغير است؛ چون با تبدل جوهريت و با حركت در جوهر دائماً صورت متبدل است يعنى هميشه انمحاء صورتى و احداث صورتى است.
و اما جواب از اينكه هيولاى جاريه در تمام اين صور ممكن است قديم باشد اين