نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 107
طرف و آن طرف غير متناهى فرض نماييم. پس اگر چنين گفتيم حدوث عالم ثابت شده و هر دو قاعده را مىتوان احراز كرد. قاعده حدوث زمانى عالم كه مورد اتفاق ملّيون است، مىگوييم اتفاق درستى است و از آن طرف هم كه گفتيم و لو عدد ما لا نهاية له باشد باز حدوث سر جاى خود هست. اين است كه قاعده «دوام الفيض على الفيّاض» سالم مانده و به حرف يهود تفوّه نكرده و نمىگوييم «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ»؛[1] كه زمانى بوده كه خدا چيزى نيافريده و در عالمِ چُرت بوده و بعدها از چرت به هوش آمده، تأملى كرد كه موجوداتى بيافريند. و البته نمىتوان به اين حرف تفوّه كرد و قائل به انقطاع فيض شد؛ زيرا از مستلزمات انقطاع فيض، حدوث خداوندى است و نيز از مستلزمات آن، راه يافتن جهت امكانى به ذات اقدس است تعالى اللّه عنهما.
بنا بر اين اگر كسى مانند آخوند رحمه الله هميشه ندا به حدوث عالم بلند كند [2] و لكن مخالفين از اين ندا چشم بپوشند و بگويند او قائل به قدم عالم است و بعد تكفيرش كنند، انصاف را از دست دادهاند. هذا كلّه على طريقة اخواننا المتجددين.
و اما بنا بر طريقه قدما كه از تصورات بطلميوس [3] بدون برهان تبعيت كرده، [4] و كأنّه خواب او را مسلّم پنداشته و هر جا آيه يا روايتى هم بر خلاف آن باشد آن را تأويل كرده و با خواب او موافقت مىدهند.
حرف او اين است كه: زمين مركز عالم است و كره هوا محيط بر كره ارض و كره
[2] رجوع كنيد به: اسفار، ج 5، ص 194- 246 و ج 7، ص 289.
[3] وى در دوران ادريانوس و انطيتوس بوده و در همان روزگار ستارگان را رصد كرده و كتاب مجسطى را براى يكى از اين دو نفر نگارش داد. او نخستين كسى است كه اسطرلاب كروى و آلات نجومى و مقياسهاى رصدى را ساخت و علم هندسه را از قوه به فعل درآورد.
از كتابهاى اوست: مجسطى، الاربعه، المواليد، الحرب و القتال، استخراج السهام، المرض و شرب الدواء، اقتصاص احوال الكواكب، جغرافيا فى المعمور و صفة الارض، الثمرة و ذوات الذوائب.
[4] رجوع كنيد به: شرح اشارات، ج 3، ص 212- 213؛ شرح منظومه، بخش حكمت، ص 267.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 107