نام کتاب : مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 0 صفحه : 30
وحدت تام بود. چون اين وحدت را، كه اصل الأصول كل الفاعليات و القابليات است، مضاف به باطن وجود لحاظ كرديم، چون منتشئ از ذات است ناچار متعلق آن بطون ذات خواهد بود. و از اين اضافه، يعنى از اضافه وحدت متعين از ذات، اسم «احد» جلوهگر گرديد. و از آن جا كه تعين كنت كنزا به تعين فأحببت اضافه شد، يعنى از جهت تعلق آن به ظهور ذات، آن هويت غيبيه به صفت وحدتى ديگر، كه حامل كليه فاعليات و قابليات است، متصف گرديد. اما اعتبار كثرت اسمائى و اعيان لازم اسماء در آن به اعتبار عقل است، و اصل ذات به صرافت خود باقى است. از تجلى در مظاهر خارجيه و خلقيه است كه كثرت ظاهر مىشود؛ و از تضاعف كثرات بسايط حاصل مىگردد؛ و بالأخره از طريق حركت انعطافى لازم وجود جهت ظهور سرّ «آخريت» قوس صعود حاصل آيد. و عجب آن كه حقيقت وجود هميشه و دايما در كمال عزّ خود مستغرق است، و عين ممكن هميشه عدمى است. و بين «عدم» و «عدمى» فرق است. و نيز فرق واضح است بين عدميت اعيان ممكنه و اثر فيض وجودى كه به «وجود خاص» و «اثر» از آن تعبير شده است. عدميت در ماهيت ممكن از آن لحاظ است كه ماهيت ظل وجود است و جهتى جز حكايت ندارد. و اگر بر وجود امكانى «عدمى» اطلاق شود، از آن جهت است كه ظل اسماء الهيه است و خود عين ربط و حكايت است.
[گفتار در حقيقت عماء]
نقل و تحقيق ابو رزين عقيلى از حضرت ختمى مرتبت، عليه و آله السلام، سؤال نمود:
أين كان ربّنا قبل أن يخلق الخلق؟ قال عليه السلام: كان في عماء ما فوقه هواء و ما تحته هواء. [11] برخى «عماء» مذكور در حديث را مرتبه احديت، و برخى مقام واحديت دانستهاند. در حديث ديگر مذكور است: كان قبل أن يخلق الخلق في ياقوتة بيضاء.
مراد از ما فوقه هواء آن است كه حقيقت وجود، يعنى حقيقة الحقائق، به حسب اشتمال بر جميع اسماء كليه و جزئيه و مظاهر اسمائيه به وجود استجنانى ذاتى،
[11] اين حديث را ترمذى و ابن ماجه و احمد بن حنبل نقل كردهاند. رجوع شود به نقد النصوص، چاپ پروفسور ويليام چيتيك، قسمت «تعليقات»، ص 341. از ابو رزين به «أعرابى» در مواردى تعبير شده است: قال النبي (ص) في جواب سؤال الأعرابى.
نام کتاب : مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 0 صفحه : 30