و اصل ديگر، حب كمال مطلق است كه به اصل فطرت در خميره انسان مخمّر است و آن در جهل مغلوب و محكوم؛ بلكه گاهى منطفى و معدوم گردد و خلود در جهنَّم، تابِعِ انطفاء نور فطرت است و آن از «إخْلادِ إلَى الْأَرْضِ» [1] بطور مطلق حاصل شود.
تنبيه شريف و تحقيق لطيف بيان تفاوت بين ادبار عقل و جهل است
بايد دانست كه ادبار عقل را با ادبار جهل، تفاوت و تمايزى بيّن و آشكار است و آن، آن است كه: ادبار عقل كه عبارت از توجه به كثرت و عالم طبيعت است، محض اطاعت حق و ايتمار به امر ادبار است كه از مصدر جلال صادر شده است و از اين جهت، اين ادبار تصرف در حقيقت عقل نكند و او را از مقام مقدس خود منحطّ ننمايد و موجب احتجاب آن نگردد؛ چنانچه گويند، صاحب عقل كلى فرمايد:
و شايد مقصود از اين اقبال و دخول در دنيا و دار طبيعت باشد قول خداى تعالى كه مىفرمايد: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها»[3]؛ زيرا كه دارِ طبيعت، صورت
[1] اين تعبير از آيه 176 سوره أعراف اقتباس شده است كه: «وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» ولى او در زمين بماند، و از پىِ هواى خويش رفت.
[2] چيزى را نديدم مگر آنكه خدا را، قبل از آن و همراه آن و بعد از آن ديدم (با اختلاف).
(علم اليقين، ج 1، ص 49).
[3] و هيچ يك از شما باقى نماند، جز آنكه به دوزخ وارد شود.