responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح حديث« جنود عقل و جهل» نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 405

تبعيّت غير او است- چنانچه سابقاً بيان آن شده است-. [1]

و چون فطرت به حالت اصليه خود باشد، و محتجب به احتجابات طبيعت نشده باشد، خودسرى و خودرأيى در امور نكند، و صبغه نفسانيّه به خرج ندهد، و به واسطه سلامت فطرت تسليم حق شود، و مَثَل قلبش مَثَل آينه [اى‌] گردد كه جانب نورانى آن به طرف حق باشد كه آنچه از عالم غيب وارد بر آن شود بى‌كم و كاست و بى‌تصرّف، در آن نقش بندد، و تسليم واردات غيبيه چنان شود كه خود را به كلّى از دست دهد. و اگر اين حالت قلبى به كمال خود رسيد و متمكّن در باطن شد، چه بسا كه حالت محو مطلق براى او حاصل شود، و صعق كلّى براى او دست دهد.

و گاه شود كه به واسطه عنايات خاصّه رحمانيّه، اگر خداى تعالى او را اهل طلب و محبّت ديد و بيرون از قدم انانيّت و نفسانيّت يافت، با يك جلوه و جذوه او را به صعق مطلق رساند؛ چنانچه براى موسى كليم رخ داد «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‌ صَعِقاً» [2]. پس اگر نقائصى هم در ميان باشد، به واسطه همين جلوه رحمانى كه از روى عنايت خاصّ الهى حاصل شده از ميان برخيزد و اين مقام از تسليم، بالاتر از توكّل و رضا بقضاء اللَّه است، چنانچه واضح است.

پس معلوم شد كه تسليم از فطريات مخموره و از جنود عقل و رحمان است؛ چنانچه ضد آن، كه شك است به معنى عامّ- كه شامل جحود و تكذيب و انكار هم شود- از جنود جهل و بر خلاف فطرت مخموره، و به واسطه احتجاب‌


[1] رجوع كنيد به ص 77- 76.

[2] پس چون پروردگارش بر كوه تجلّى كرد، كوه را خُرد كرد، و موسى‌ بيهوش افتاد. (أعراف/ 143).

نام کتاب : شرح حديث« جنود عقل و جهل» نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 405
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست