پس، آنچه از جنود عقل است، و در شرع و عقل مورد تحسين است، سكوت از هذيان و هذر است. و البته اين سكوت و حفظِ زبان از لغو و باطل، از فضايل و كمالات انسانى است؛ بلكه اختيار زبان را داشتن و اين مار سركش را در تحت اختيار درآوردن از بزرگترين هنرمندىها است كه كمتر كسى مىتواند به آن موفق شود، و اگر كسى داراى چنين قدرتى شد، از آفات و خطرات بسيارى محفوظ ماند؛ زيرا كه زبان داراى آفات و خطرات بسيارى است؛ بعضى براى آن قريب بيست آفت ذكر كردند [2] و شايد از آن هم بيشتر باشد.
بالجمله، كلام با آن كه از كمالات وجود است، و تكلُّم منشأ كمالات بسيارى است- كه بدون آن باب معارف مسدود مىشد، و خداى تعالى در قرآن كريم مدح شايان از آن فرموده در سوره رحمان كه فرمايد: «الرَّحْمنِ^ ... خَلَقَ الْإِنْسانَ^ عَلَّمَهُ الْبَيانَ»[3]؛ تعليم بيان را در اين آيه، مقدّم بر تمام نعمتها داشته در مقام امتنان بر نوع انسانى- با اين وصف، چون اطمينان از سلامت آفات آن نمىشود پيدا كرد، و در تحت اختيار آوردن زبان از مشكلترين امور است، سكوت و صمت بر آن ترجيح دارد.
و اهل رياضت سكوت را بر خود حتم مىداشتند [4]؛ چنانچه خلوت را نيز اهميّت مىدادند براى همين نكته. با آن كه در معاشرات با اهل معرفت و