مردم بكارند و رشد دهند. پس با تواضع بايد دلهاى سخت را نرم كنند، پس بذرافشانى كنند و نتيجه بگيرند. و اين هر دو مطلب درست است، هم دستور اصلاح نفس است و هم دستور اصلاح غير است.
پس آنان كه به مسند ارشاد خلق نشستند و خود را راهنماى طريق سعادت معرّفى مىكنند، بايد با اين صفتِ شريفْ خلق را دعوت كنند، و سيره انبياء و اولياء- عليهم السلام- را در نظر داشته باشند كه با آن همه مقامات، چطور سلوك با خلق خدا مىكردند، و دلهاى آنها را با چه اخلاق كريمه نرم و خاضع مىكردند!
تا نورانيّت و صفا و محبّت و تواضع در قلب عالِم و مرشد نباشد، نمىتواند به ارشاد خلق و تعليم مردم قيام كند، و نمىتواند تخم معارف و حِكَم را در قلوب مردم بنشاند.
و در كافى از حضرت صادق- عليه السلام- نقل كند كه فرمود: «طلب كنيد علم را، و زينت پيدا كنيد با علم به بردبارى و وقار، و تواضع كنيد براى كسى كه به او علم مىآموزيد و از او علم مىآموزيد، و نباشيد علماء جبّار كه باطلتان حقِّتان را از بين ببرَد».
آرى، با اخلاق ناهنجار و صفات ذميمه، حق نيز از ميان مىرود. و اگر عالِمْ جبّار و متكبّر شد، خاصيت علمش باطل مىشود، و اين بزرگتر خيانت است به علم و معارف كه مردم را از حق و حقيقت منصرف مىكند. و چون عالم، به وظيفه علم- كه اخلاق حسنه است- رفتار نكرد، دين و علم از نظر مردم مىافتد،