حقيقت حكمت با ظلمت خودخواهى و خودبينى مضادّ و منافر است، و نيز تا محبت دنيا و زخارف آن در قلب است، از عيوب آن محتجب است؛ زيرا كه پرده محبّت ضخيمترين حجابها است، چنانچه گفتهاند:
تا محبت دنيا و رغبت به آن در قلب جايگزين است، عيبهاى آن، همه حسن مىنمايد و زشتيهاى آن جميل و جمال نمايش دهد. آن روزى خداى تعالى عيبهاى آن را به ما بفهماند، و درد و درمان را به ما ارائه دهد كه قلب را از محبّت دنيا تهى و از سرخ و زرد آن اعراض كنيم. پس چون اين حجاب غليظ خرق شد، عيبهائى كه به صورت خوبى و نيكوئى و جمال خودنمائى كرده بود، از پرده بيرون افتد و چون انسان درد و درمان را فهميد، راه سلوك بر او روشن شود و طريق اصلاح براى او آسان گردد.
و چون كه حبّ دنيا رأس تمام خطايا است، با زهد در دنيا سلامت نفس حاصل شود و اگر زهد حقيقى براى انسان دست [دهد]، به همه معنى سالم و بىعيب از دنيا به دار سلامت خارج شود؛ چون كه تمام عيبها از تعلّقات حاصل شود، و چون تعلّق به غير عزّ قدس نباشد، سلامت مطلقه رخ دهد.