من نادم هستم، لا اقل حكومت نظامى را بردار. دولت نظامى نياور روى كار. بگو مردم بياييد خودتان يك كسى را تعيين كنيد دولت، تا مردم احتمال بدهند كه تو توبه كردى. آن وقت هم قبول نيست؛ نه آنكه توبه هر كه هر غلطى كرد آخر عمرش بگويد توبه كردم، خوب اين چه منطقى است؟ توبه شرايط دارد؛ مگر خدا توبه هر كس را قبول مىكند؟ يك كسى كه بيست و چند سال به مردم ظلم كرده است، حالا بگويد توبه كردم؛ عفو كردم اين زندانيهاى سياسى را! زندانى سياسىاى كه ده سال عمرش را اينجا گذرانده و آن وقت جوان بوده حالا پير شده است و بيرون آمده است، آن وقت ريشش سياه بوده و حالا ريشْ سفيد بيرون آمده، آن وقت بدن سالم رفته حالا بدن مريض از اين چالهاى سياه بيرون آمده؛ ده سال، پانزده سال- كمتر، بيشتر. من يكى از همين جوانهايى كه الآن در اينجا هست و سابقاً- من سابقه دارم با او- آن وقت وقتى دست مرا مىگرفت، دست من توى دست او غرق مىشد؛ يك قوهاى داشت كه من دستم كه توى دستش مىرفت مىفهميدم كه چه جور قوهاى است، حالا وقتى با من مصافحه مىكند يك آدم ضعيفى هست؛ [اين] مصالحه مىكند؟
ده سال يك كسى را تو مىبرى حبس مىكنى، پانزده سال مىبرى حبس مىكنى، جوانها را پير مىكنى، سالمها را مريض مىكنى، اينها ديگر جبران ندارد! همين عفو كردم؟! غلط كردى عفو كردى! عفو چيست؟ چه حقى داشتى كه بگيرى كه حالا عفو كردى؟ عفو مال اين است كه يك كسى گناهى داشته باشد؛ چه گناهى اينها كرده بودند كه تو اينها را حبس كردى، پانزده سال عمر اينها را تلف كردى؟ حالا مىگويد عفو كردم! عفو كردم! اين چه غلطى است كه تو مىكنى؟ عفو كردم چيست؟ از اول چرا كردى؟ نه اينكه عفو كردم، اولِ كار غلط كردى؛ نه اينكه يك كار صحيحى بود حالا عفو كردند. گناهكار بودند عفو كردم! گناهشان چى بوده؟ گناهشان اين بوده است كه مىديدند تو خطرناكى، يك كلمهاى مىگفتند. بعضى از اين آقايان كه چندين سال حبس بودند گناهشان اين بوده است كه به اين- از قرارى كه مىگويند گناهشان اين بوده است كه- به عائله بعضى از اين حبسيها رسيدگى كرده نگذاشته اين عائله زحمت ببيند. بعضىشان را،