را قبول ندارد؛ شماها جائريد. اسلام با ظلم مخالف است. پيغمبر اسلام 23 سال جنگيده با ظلم. يكوقت با موعظه و خطابه و اينها در مكه، يكوقت با شمشير در مدينه. شما داريد ظلم را ترويج مىكنيد؛ شما پريروز جوانهاى ما را كشتيد؛ شما خونريزيد، شما خونخواريد. ما مىخواهيم شما را از زير بار استعمار بيرون كنيم، شما مىگوييد كه ما مىخواهيم زير بار استعمار باشيم! عقلتان نمىرسد، ما بايد تو [ى] سرتان بزنيم تا بيرون برويد. ما زنجيرتان بايد بكنيم تا از زير اين بار بيرونتان بكشيم، دستتان را بگيريم با زور بيرونتان بكشيم؛ شما عقلتان نمىرسد. ارتشيهاى ما بدانند ما مىخواهيم اينها را مستقلشان كنيم، اين دو- سه نفرى كه در رأس واقع شدند نمىگذارند. جلوى اين دو- سه نفر را بگيرند، اينها را بيرونشان كنند. دولتيهاى ما بدانند ما مىخواهيم دولت مستقل ايجاد كنيم، اين نوكرها نمىگذارند. بيرونشان كنيد، الزامشان كنيد كه كنار بروند.
در راه تشكيل حكومت اسلامى
من در اولْ فرصتى كه پيدا كنم به خواست خدا مىروم ايران و اولْ قدمى كه برمىدارم تأسيس مىكنم يك دولت اسلامى مبتنى بر احكام اسلام، مبتنى بر رأى مردم. پيشنهاد مىكنيم به مردم و رأى از آنها مىگيريم و يك حكومت اسلامى تأسيس مىكنيم. همه ايران مُسْلمند و من گمان ندارم جز چند نفرى كه خيال مىكنند كه اسلام مخالف با ظلم آنها هست و تشخيص اين را دادهاند، مردم ايران مخالف باشند. ما مىبينيم كه مردم ايران- ديروز در تهران چه اجتماعى بوده است، امروز هم بوده است- اينها اسلام را مىخواهند؛ اينها نمىخواهند كه زير بار حكومتهاى جائر باشند. اينها مىخواهند يك حكومت عادل داشته باشند. اين هم خيال نكنند كه جمهورى اسلامى يك چيزى است كه ما نمىفهميم. اينها خودشان را به نفهمى مىزنند! چرا نمىفهميد؟ جمهورىاش را كه همه مىدانيد، يعنى رأى عمومى بايد بگيريد. اسلامىاش هم يعنى قواعد اسلام. با اسلام مخالفيد؟ با احكام اسلام مخالفيد؟ اسلام احكام دارد؛ در سياسات احكام دارد، در اجتماعيات احكام دارد- در همه چيز احكام دارد. قانون اساسى نه،