يك بويى از الوهيت مىداد، تا اينجا رسيده است كه قدرتهاى بشرى را زير پا گذاشت يعنى مشت غلبه كرد بر تانك، مشت غلبه كرد بر توپ؛ توپها و تانكهايى كه در ايران آورده بودند و متمركز كرده بودند. و اينها، مشتهاى جوانها و پيرها و زنهاى ما در مقابلش ايستاد و گفت كه ديگر اثر ندارد. چرا اثر ندارد؟ براى اينكه للَّهِ است. مگر با خدا مىشود معارضه كرد؟ مگر مقابله مىشود با خدا كرد؟ اين كارْ خدايى است، للَّهِ است، براى خداست. همه اين دعواهايى كه اينها داشتند پيچيد و كنار گذاشت.
اصلاح ويرانيها و خرابيها
اما حالا باز اول كار است. شما خيال نكنيد ما رسيديم به مطلب، و برويم بخوابيم سر جايمان. خير قيامِ للَّه، الآن اول كار است. به حَسَب آن چيزى كه اهل معرفت مىگويند، منزل اول است يقظه [1]؛ ما خيلى راه داريم الآن. آقا ما وارث يك مملكت هستيم كه همه چيزش را اين مرد به باد فنا داد، همه چيزش را. شما روى هر مطلبى كه دست بگذاريد، روى هر مظهرى از مظاهر تمدن كه دست بگذاريد، اين به باد داده است. به باد داد و فرياد زد كه من «تمدن بزرگ» آوردم! دانشگاه ما را به باد فنا داد، زراعت ما را به باد فنا داد، نفت ما را همهاش را تقريباً- مىگويد بيست سال ديگر مانده- نمىدانم- چند سال ديگر! اين طور كه شما مىدهيد بله. همه چيز ما را به باد [داد]. جوانهاى ما را فانى كرد، به باد فنا داد. از همه شناعتها [و] جنايتها بالاتر، از دست دادن نيروى انسانى است؛ انسان است كه مىتواند كار بكند و ارزش دارد و الّا آب و خاك و اينها ارزش ندارد، انسان ارزش دارد. اين انسانيت را سلب كرد از ايران؛ جوانها و نيروهاى جوانهاى ما را اصل به باد فنا داد. اين جوانهايى كه الآن در آلمان آمدند براى نيروى اتمى، از آنها شما بپرسيد- خوب آمدند به من گفتند- شما هم از آنها بپرسيد، خودشان هم مىدانند مىگويند ما را پايين نگه داشتند، نمىگذارند و هيچ اثر هم ندارد كار ما؛ كارى بىاثر! و نگه داشتن نيرويى كه استعداد دارد ترقى بكند، در يك حدى خفهاش مىكنند نگهش مىدارند.