تعطيل است، دانشگاههاى ما تعطيل است، مدارس علمى ما الآن همه تعطيل است، همه بساط الآن معطل است. تمام قشرهاى ايران، هر جا بروى، دست روى هر كدام بگذارى، تعطيل است الآن. اين تعطيلات، آنها روى چه مقصد تعطيل كردند و اينها روى چه مقصد مىشكنند آن تعطيلات را؟ مردم كه تعطيلات را و اعتصابات را مىكنند، روى چه مقصد اعتصاب مىكنند؟ بايد ديد كه چه مىگويند؛ خواستههايشان چيست. خواستههايشان يكى اين است كه ما نمىخواهيم اين سلسله را. اين يكى از خواستههاست كه حتى در [شركت] نفت همين يكى از خواستههايشان بود كه ما شاه نمىخواهيم؛ اين شاهى كه به ما اين قدر دارد خيانت مىكند. و ما وجدانىمان است كه داريم چقدر نفت خارج مىكنيم به ممالك ديگر.
كوشش سران ارتش براى شكستن اعتصاب مردم
ملت قيام كرده است كه استقلال و آزادى بگيرد، ارتش قيام كرده است كه نگذارد استقلال، ... و آزادى! [به دست آيد] ارتش اگر يك ارتش در خدمت مردم بود، يك ارتش مستقل بود، كه ارتش بود براى ايران و تحت فرمان يك ملت- ملتى بود- و ملتى كه همه چيز بايد در دست او باشد، ارتش هم تحت فرمان او بود، استقلال داشت اين ارتش. در مقابل ملت نمىايستاد؛ كه يك ملت اعتصاب مىكند، ارتش اعتصاب را مىخواهد بشكند. رؤساى ارتش فرمان مىدهند و- عرض مىكنم كه- نخست وزير ارتشى فرمان مىدهد، و اينها هم مىريزند مىزنند مىكشند [سركوب] مىكنند كه اعتصابات را بشكنند! اعتصاب مردم روى اين است كه ما استقلال مىخواهيم، ما آزادى مىخواهيم، ما حكومت اسلام مىخواهيم. آنكه اعتصابات را مىشكند، اين در مقابل اين خواست ملت است كه او مىگويد آزادى مىخواهيم، آن مىگويد نه نبايد آزادى بشود! مقابلش است ديگر. اگر آن هم با ملت هم صدا بود كه ديگر نمىآمد بشكند اين اعتصاب را. اين اعتصابات را كه مىشكنند براى اين است كه مخالفند با اين خواست ملت. خواست ملت استقلال است، اينها با آن مخالفند.