اسلامى دارند. اگر شما بخواهيد از اينها جدا بشويد و اينها را منها كنيد، هيچ كارى ازتان نمىآيد. همان سيلى اول شما را مىزنند و بيرونتان مىكنند. چنانچه ديديم كه آن روزى كه اين جماعت وارد كار نبودند، شماها در انزوا خوابيده بوديد، هيچ كارى هم از شما نمىآمد. وقتى كه اين جماعت آمدند و مردم همه دنبال اين آمدند، بازارها با اينها هست، كشاورزها با اينها هستند، صنعتگرها و كارگرها، مسْلمند همه اينها؛ وقتى مسْلم شدند همه آنها، علاقه به خدا دارند، علاقه به پيغمبر خدا دارند، علاقه به امير المؤمنين دارند. اينها هم همانها هستند؛ يعنى دارند ترويج از آنها مىكنند. اينها تمام عمرشان را صرف كردهاند در اينكه كلمات ائمه اسلام را و پيغمبر اسلام را و احكام ائمه اسلام، پيغمبر اسلام را و احكام خدا را به مردم برسانند. كسى كه هفتاد سال عمرش را صرف اين معنا كرده و مردم او را به اين سمت شناختند، مردم دنبالشان هستند. اين معنايى كه حالا زمزمه مىشود كه ما مثلًا زيد را قبول داريم و ديگران را قبول نداريم، اين يك امرى است كه در دهن شما انداختهاند. عمال خارجى شما را مىخواهند جورى بكنند كه منصرف كنند از علماى خودتان. اگر منصرف شديد از علماى خودتان- شما يك تيپِ على حده آنها يك تيپِ على حده- هر دو از بين مىرويد. شماها با آنها مخالفت مىكنيد، شما هم يك جمعيتى هستيد و شما بدانيد كه منهاى آخوند، هيچ كارى شما پيش نمىبريد. شما در هر شهرى كه برويد مىبينيد كه آن كس كه شهر دستش هست و مىتواند شهر را ببندد، باز بكند، باز يك ملّاست. شما تجربه كنيد در تمام اين تعطيلات، تجربه كنيد ببينيد كه يكى از جناحها توانسته بازار را ببندد؟ آنكه بازار را بسته و به حكم او بازار را مىبندند، آن عبارت از ملّاها هستند كه امر مىكنند. و آنكه ملاها را پيش مىبرد براى اين است كه اينها براى خدا دارند حرف مىزنند، و عمال اسلام هستند و مردم علاقه به اسلام دارند. اين مطلب را كنار بگذاريد كه منهاى آخوند. نمىشود آقا. شما بخواهيد مملكتتان را اصلاح كنيد، منهاى آخوند اصلاح بردار نيست. از آن طرف هم اگر آخوند بخواهد بگويد كه منهاى دانشگاه، منهاى جبهههاى سياسى، آن هم صحيح نيست براى اينكه آن هم كارشناس لازم دارد. شما كارشناس اسلامى هستيد و قواعد