به نفع ديگران فعاليت مىكنيد [و] خودتان متوجه نيستيد؟ مىدانيد كه اين مخالفت امروز در يك وضعى كه ايران واقع شده است، در يك وضع حساسى كه بين موت و حيات الآن ايران واقع شده، اين مخالفتهاى شما با هم چه ضررى به اين نهضت اسلامى ايران مىزند؟ اگر شما با هم اجتماع كنيد، اين جبهههاى مختلفى كه داريد، هر ده تاى شما، صدتاى شما با هم جمع شديد يك اسمى روى آن گذاشتيد، اين اسمها را كنار بگذاريد و همه با هم بشويد و يك اسم داشته باشيد، و اتفاق كلمه داشته باشيد، همان طورى كه مىبينيد ايران متزلزل كرده است اين ابرقدرتها را، اين قدرت شما هم در خارج به ايران مُنْضَم مىشود و بيشتر آنها متزلزل مىشوند لكن آنها از شما مىخواهند الآن استفاده كنند. استفاده از شما اين است كه شما را به جان هم بيندازند. اين كى است؟ جبهه ملى! آن كى است؟ نهضت آزادى! آن كى است؟ جوانانِ چه! آن كى است؟ گروهِ كذا! آن كى است؟ گروهِ كذا! گروههاى مختلف، متعدد؛ پيش هر كس كه بروى از ديگرى تكذيب مىكند؛ هر جناحى دشمن جناح ديگر است. اين چه معنا دارد بين يك تودههايى، كه اينها با هم در يك مقصد عالى شريكند و آن اينكه بايد ريشه اين ظلم كنده بشود، بايد دست اين ابرقدرتها از مملكت ما كوتاه بشود؛ همهتان موافقيد با اين.
اين اختلاف شما كه الآن هست و هر روز هم ريشهدارتر مىشود و من در اين سه ماهه كه بودم نتوانستم كه اين معنا را از بين ببرم و مأيوس شدم از شماها، شماها مىدانيد چه ضررى داريد به اسلام مىزنيد، چه ضررى داريد به كشور خودتان مىزنيد و چه خدمتى داريد به امريكا مىكنيد و شوروى يا انگلستان؟ خدمت لازم نيست كه شما بيرق آنها را به دوش بكشيد و دور بيفتيد؛ همين خدمت است كه شما خودتان را از ارزش مىاندازيد، خودتان را از فعاليت مىاندازيد، تمام قواى شما صرف اختلافات بين خودتان مىشود، صبح تا عصر با هم دعوا داريد. شما با هم يك كلمه بشويد به ضد ديگرى، بعدها فرصت هست از براى اينكه شما يك مقاصد شخصى- اگر خداى نخواسته داشته باشيد- اعمال بكنيد. چرا مقاصد شخصى خودتان را داخل مىكنيد در اين امور؟ چرا در يك نهضت اسلامى اين قدر هواى نَفْس داريد شماها كه نمىگذاريد با هم مجتمع بشويد و نمىتوانيد