آن شخص هر فردى كه از ايران وارد مىشود در مثلًا فرودگاه، يك دستهاى مىروند او را مىبرند و بر ضد ديگرى تبليغات مىكنند تا او را بكشند طرف خودشان.
اجتناب از اختلاف
شما مىدانيد داريد چه مىكنيد؟ مىدانيد داريد چه ضررى به خودتان و به كشور خودتان مىرسانيد؟ شما مىبينيد كه الآن در ايران كه يك وحدت كلمه- فى الجمله- پيدا شده است چطور لرزانده است همه تختها و تاجها را و همه ابرقدرتها را؟ همه به دست و پا افتادهاند؟ اين را مىبينيد؟ مىبينيد كه الآن در ايران كه جناحها با هم نزديك شدند يك قدرى، دانشگاه با روحانيت نزديك شده، روحانيت با دانشگاه نزديك شده، بازار با دانشگاه و با روحانيت يكى شدهاند- در صورتى كه باز اختلافاتِ فى الجملهاى هست و بعد عرض مىكنم- شما مىبينيد كه الآن يك وحدت فى الجملهاى كه در ايران پيدا شده است، امريكا را آنجا متزلزل كرده و شوروى را آنجا متزلزل كرده؛ و اين قلدرها هم در خود ايران به دست و پا افتادهاند و همين آدمكشيها و همين تشبثاتى كه اين مرد [1] مىكند براى همين است كه مىبيند كه مردم با هم مجتمع شدهاند و چه بكنيم كه اين اجتماع رفع بشود، چه بكنيم كه به هم بزنيم اين را!
آفات اختلاف و تفرقه
شما بدانيد كه اين كارهايى را كه مىكنيد يا از دست غير داريد، اتّباعِ [2] از غير مىكنيد و ديگران شما را وادار مىكنند به اين طور كارها، براى اينكه اين وحدتى كه الآن در ايران پيدا شده [و] در اين جناحهاى خارجى، كه اينها هم اشخاص مؤثرى هستند، در خارج هستند، در اينها هم اگر يك وحدتى پيدا بشود ضرر زياد مىشود براى خارج، دنبال اين افتادند كه جناح داخل را به يكجور با هم مخالف كنند، جناح خارج را هم به يكجور با هم مخالف كنند، اينها را هم با آنها با يكجور ديگر مخالف كنند. شما مىدانيد كه داريد