از بين مىرود، استقلال از بين مىرود، آزادى از بين مىرود. همه چيز ما بسته به اين وجود ذى جود [1] است! آخر اين چه حرفى است كه ... يك كسى كه مىگويد من رئيس جمهورم و ابرقدرت و از آن حرفها و لاف و گزافها مىگويد، اين چه حرفى است كه مىزند؟ آخر چرا آدم يك حرفى بزند كه ما در اين گوشه دنيا هم انتقاد از او بكنيم؛ و هر كه بشنود و سر عقل باشد انتقاد از او مىكند كه آقا كدام ثبات را شما الآن داريد حرف مىزنيد؟ الآن ثبات در ايران هست؟ شما از كدام استقلال ايران حرف مىزنيد؟ ايران نظامش مستقل است؟ ايران فرهنگش مستقل است؟ ايران صنعتش مستقل است؟ اقتصادش مستقل است؟ آخر چه چيز ايران استقلال دارد تا اينكه به وجود شاه اين استقلال مىگوييد هست، و وقتى استقلال باشد ثبات پيدا مىكند منطقه، و الآن استقلال هست و ثبات هم دارد منطقه! اگر برود ثباتش به هم مىخورد! آخر چه استقلالى ما داريم؟ تو كه مىدانى، ما هم كه مىدانيم كه چه مىگويى، تو هم مىدانى ما مىدانيم دروغ مىگويى! [خنده حضار] استقلال دارد ايران؟!
ايران پايگاه منافع امريكا
تو خودت مىدانى كه ايران را پايگاههاى امريكا درست كرد؛ پايگاه براى امريكا درست كرديد. اگر يك مملكتى مستقل باشد تو [ى] دهن تو مىزند كه پايگاه در ايران بخواهى درست كنى! تو كه مىدانى كه در كوهستانهاى ايران پايگاه براى شما درست شده است، يك مملكت مستقل- يك حكومت مستقل- كه نمىگذارد كه در مملكتش پايگاه درست بشود و كوهستانهايش چه بشود. تو مىدانى كه به سر اقتصاد ايران چه آوردى و خزاين ايران و مخازن ايران را چطور غارت كرديد و برديد.
اگر يك حكومت با شرف ما داشتيم، يك سلطان با شرف ما داشتيم، امكان داشت كه اين طور مخازن ما را به خورد شما بدهد؟ براى اينكه چند روز ديگر مىخواهد، يك آدم قريبِ شصت ساله مىخواهد چند روز ديگر هم زندگى كند و زندگى پست و رذلش را