و سه روز، آنهايى كه اطلاعات دارند و حساب كردند مىگويند ايران به اندازه سى و سه روزش براى خودش چيز دارد، باقى آن را بايد از خارج بياورند!
اعتراض ملت به شاه و امريكا
خوب، اين ايرانىها جمع شدند؛ همه ايرانىها الآن صدايشان درآمده، الآن سرتاسر ايران اعتصاب است. اگر اين حكومت نظامى و نظام را بردارند، مردم اين دستگاه را به قدر يك ساعت مىپيچندش به هم و بيرونش مىاندازند، براى اينكه بد ديدند از اينها اين مردم، مىخواهند آزادشان كنند و از رفاه بدشان مىآيد؟! از زندگانى خوب بدشان مىآيد؟! مىگويند ما حتماً بايد توى خاكها بخوابيم؟! يا مىبينند كه مال اينها را دارند مىخورند و اينها را خاكنشين كردند؟ دادشان اين است. آقاى كارتر چه مىگويد؟ آخر اينها چه مىگويند؟ چرا اين نفتهاى ما را مىبرند؟ آن هم مجّان مىبرند؛ مىبرند و آقايان مىگويند كه ما اسلحه خريديم. تو اسلحه مىخواهى چه كنى؟ اسلحهاى كه خريدند اسلحهاى است كه فرمش را اينها نمىدانند، ايران نمىتواند استعمال كند اين اسلحه را اين چيزهايى كه آنها درست كردند، شياطين خودشان مىتوانند عمل بكنند، اينها نمىتوانند. مستشارها آمدند براى اينكه در اينجا باشند؛ هم نظام ما را نظام انگل بار بياورند كه هست، و هم اينجا مطالعات بكنند كه چه جور بهتر مىشود اين لقمه چرب را خورد و آن طور ماند. آن طور باشد [و] اين ملت حرف نزند. اگر حرف بزند يك ملت وحشى است! يك ملت وحشى است كه داد مىزند كه آقا ما را آزاد كنيد! يك ملت وحشى است كه داد مىزند كه آقا مال ما را نخوريد! اما آنها وحشى نيستند، آنها مترقى هستند! مال مردم را بايد بخورند آنها، بايد غارت كنند!
اين ملت ما الآن صدايشان- از بچه كوچكش تا پيرمردش صدايشان- درآمده براى اينكه مىبينند كه مملكتشان دارد سقوط مىكند، دارد از بين مىرود اين مملكت. بايد به فرياد اين مملكت برسند؛ و لهذا مىبينيد كه جان مىدهند. بچههايشان را هم مىكشند و آنها مىگويند نه، بايد كرد. دنبال مىروند باز. اين وضع ايران ما و اين وضع اين دولتهاى