كوچههاى نجف با خبرنگاران ملاقات و از آنها خواسته شود كه از درِ ديگر منزل امام كه تقريباً آزاد بود وارد شوند. آنها دستگاههاى فيلمبردارى خود را در خيابان گذاشته بودند كه به علت سنگينى بار ناچار مىبايست از خيابان اصلى آورده مىشد. پس از انتقال دستگاههاى فيلمبردارى به منزل و اطلاع مأمورين از اين مسأله، ديرى نپاييد كه درِ خانه به صدا درآمد و چند تن از مأموران وارد منزل شدند و مىخواستند مانع ايجاد مصاحبه شوند. پس از ورود آنها، در منزل را به رويشان قفل كردم. آنها تازه متوجه شدند كه در منزل ما زندانى شدهاند و هيچ كارى از آنها ساخته نيست. هر چه كردند نگذاشتم بروند. مصاحبه كه تمام شد، خبرنگاران رفتند. چندى بعد در را باز كردم و آنها نيز با عجله منزل و يا زندانشان را ترك كردند. خبر آمد كه خبرنگاران را در بغداد دستگير كردهاند ولى آنها نوارها را به صورتى رد كرده بودند.
به دنبال اين كار، مسئله برخورد عراق با امام و دستاندركاران اين گونه كارها بسيار تند و خشن شد و ديرى نپاييد كه امام راهى كويت شدند و سپس به فرانسه عزيمت كردند. دولت فرانسه مصاحبه امام را ممنوع الانتشار اعلام كرد و به هيچ كس اجازه مصاحبه نداد. هنوز مصاحبهاى كه راديو- تلويزيون فرانسه با امام انجام داده بود منتشر نشده بود، روزى ديدم آن مصاحبه در روزنامه فيگارو به چاپ رسيده است. و بعدها شنيدم فيگارو اين مصاحبه را معادل پانصد هزار تومان از راديو- تلويزيون خريدارى كرده است.
شروع مصاحبههاى امام هم داستانى شنيدنى دارد كه يك بار ديگر آن را نقل كردهام. شروع مصاحبهها به صورت مذاكرات انجام گرفت؛ بدين صورت كه سؤال و جوابى نبود بلكه سردبير لوموند و يا فيگارو و يا ديگران خدمت امام مىرسيدند و صحبتهايشان را با امام منتشر مىكردند و خودشان مىگفتند اين آن چيزى نيست كه دولت ممنوع اعلام كرده است. تا افكار عمومى مردم فرانسه به صورتى درآمد كه دولت فرانسه ناچار از آزادى مصاحبهها شد]
سؤال: [دريافت شما از حكومت اسلامى چيست؟ آيا منظور اين است كه رهبران مذهبى، حكومت را خود اداره كنند؟ مراحل اين حكومت كدام است؟]
جواب: خير. منظور اين نيست كه رهبران مذهبى خود حكومت را اداره كنند. لكن مردم را براى تأمين خواستههاى اسلام رهبرى مىكنند؛ و چون اكثريت قاطع مردم مسلمان