يد واحد باشند. لكن آنها تفرقه مىاندازند و ما هم باور مىكنيم. بايد اين باورها را كنار گذاشت.
بايد اين ظاهر الصلاح بودن اينها را كنار گذاشت. بايد اين سالوسى كه هر سال يك دفعه يا دو دفعه به مشهد مىرود و مقابل حضرت مىايستد، بايد ديد حضرت چه مىگويد به اين آدم. خدا مىداند اگر حضرت زنده بود او را راهش نمىداد توى حرمش. مگر مىشود يك فاسق فاجر را حضرت رضا راه بدهد؟ يك آدم قاتل جانى را راه بدهد؟ لكن حالا ايشان كه نيستند، يك آخوندى هم مىبرند تعريف مىكند و هياهو مىكند و اينها و مردم همه به اعليحضرت چه دارند و فلان. و خودش هم رفته در يك جاى ديگر ببين چه كرده! چه حرفها زده!
بايد روابط باشد؛ بايد كارهاى شما روى روابط و ضوابط باشد. بايد روى يك برنامه باشد كارهاى مسلمين. بايد احزاب با هم دست به هم بدهند. اين حزب كذا، آن حزب كذا، آن حزب چه، هر كه براى خودش كار بكند، نباشد. بايد انگشت روى جانى بگذارند؛ اگر مىشود به صراحت، اگر نمىشود با تلويح؛ و اگر هم نمىشود، جنايت را به كس ديگر متوجه نكنند؛ همين بگويند جنايت هست. «دولت اين كار را كرد.» دولت چيست؟ «شهربانى اين كار را كرده.» شهربانى چيست، بيچاره؟ همين ديروز، پريروز- ديروز بود كه بعضى آقايان آمده بودند، گفتند كه هفده نفر از اين- حالا يا صاحب منصب بودند يا هم صاحب منصب [و] هم كسان ديگرى- كه آوردند به قم براى جنايت، هفده نفرشان قايم شدند. و از قرار مذكور اين گردشى كه كردند در قم و تفتيشى كه از همه جا كردند، براى پيدا كردن اين مسلحين [بوده است]. اينها با اسلحه قايم شدند.
الآن در ارتش هم همين طور است. شما خيال مىكنيد ارتش دلِ خوش دارد از اينها؟ كسى كه زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر امريكايى، مستشار امريكايى كه همه جهات در دست آنها باشد، اين بيچارهها همه در تحت فشار باشند، اينها دلِ خوش دارند؟ مگر اصلًا غيرتمند نباشند؛ و الّا اگر كسى غيرتمند باشد دلِ خوش نمىتواند