را نكرده. تو اين كار [را كردى]، اساس را تو درست كردى. اگر يك حكومت صحيح بود، يك قدرت صحيح بود، و يك مُجرى قدرت صحيح بود و دلسوز ملت بود، اسلامى بود، ممكن بود اين مسائل پيش بيايد؟ ممكن بود تظاهرى بر خلافش بشود؟ امكان نداشت يك همچو چيزى. پس اينكه مىبينيد كه همه يكدل و يكجهت تظاهر بر ضد تو مىكنند، بدان كه زير سر خودت است اين مسائل، تو اين كارها را كردى.
اينها مصيبتهاى ماست و بشارتها. در همه اينها بشارت است: بشارت پيروزى ملت، بشارت قطع ايادى اجانب ان شاء اللَّه، بشارت قطع اين دودمان و رفتن اينها از اين مملكت يا از اين عالم. اينها همه بشارت است و مردم بايد قوى، دلخوش [و] بىهراس باشند.
اسلام مكتب مبارزه و مقاومت
هر انقلاب اسلامى توى آن يك مطلبى هست، توى آن يك كُشتنى هست، يك ناراحتى هست، همچو نيست كه خوب [بدون قربانى باشد]؛ اسلام را ما بايد ببينيم اولش چه جور به دست آمد. اين اسلام، اين پيغمبر اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- آن وقتى كه اجتماعات را درست كرد و توانست قيام بكند بر ضد شرك و كفر و بىعدالتيها، با چه مصيبتهايى گرفتار بود، چه جنگهايى كرد و چه [1] كشتههايى داد و خودش چه زحماتى كشيد و چه جراحاتى برداشت. اسلام از اول، وقتى زاييده شده است، آن روزى كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد در مقابل [طاغوت]، از آن روز برنامهاش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاح حال جامعه. براى اينكه اين دزدها و اين خيانتكارها را قطع اياديشان را بكند، قطع حياتشان را بكند؛ اينها مضر به جامعه هستند. اين باغدارها و اين كارواندارهاى قريش مضرِّ به جامعه هستند، اينها بايد از بين بروند. اصلًا اول اسلام وضعش اين بوده. وقتى دست من و شما رسيده، اسلام به اين صورت در آمده كه جز مطالعه كتاب كارى ديگر نمىكنيم و كارى ديگر نمىگوييم بكنند.
خدا مىداند كه من براى حوزهها متأسفم. من براى حوزه نجف متأسفم. آقا، حيثيتش