حوزه قم زنده كرد ايران را. حوزه قم خدمتى به اسلام كرده است كه تا صدها سال ديگر اين خدمت باقى است. كم نشمريد آقايان اين را. دعا كنيد به حوزه قم؛ و دعا كنيد ما هم اين جور بشويم. صدها سال ديگر هم اسم حوزه قم در تواريخ هست، و ما مردهها را دفن كرده است. [1] حوزه علميه قم زنده كرد اسلام را. حوزه علميه قم و تبليغات مراجع قم، علماى قم، دانشگاهها را كه ما را جزء افيون ملت مىدانستند، ما را دست نشانده انگليسها و مستعمِرين مىدانستند، بيدارشان كردند كه نه؛ اينها تبليغات است، تبليغات خود آنها است، خود انگليسها و آلمانها و شوروى و اينها تبليغ مىكنند كه خير حوزههاى دين، حوزههاى علميه، علماى دين، اينها افيونند. خود آنها تبليغ مىكنند براى اينكه آنها مىدانند كه اينها چه فعاليتها دارند و چه تحركها دارند و اسلام چه دين متحركى است. اينها مىدانند اينها را. مىخواستند كه از خاصيت بيندازند پيش ملت، تبليغ كردند.
دين و سياست
حالا چند سال است كه تبليغ كردند، به طورى كه ما، خودِ آخوندها هم باور كردهاند؛ خود آخوندها هم باور كردهاند: ما را چه به سياست. اين «ما را چه به سياست» معنايش اين است كه اسلام را اصلًا كنار بگذاريم؛ اسلام كنار گذاشته بشود؛ اسلام در اين حجرههاى ما، در آنجا دفن بشود؛ در اين كتابهاى ما دفن بشود اسلام. آنها از خدا مىخواهند كه اسلام از سياست جدا باشد، دين از سياست جدا باشد. اين يك چيزى است كه از اول سياسيون انداختند توى دست و دهان مردم، به طورى كه الآن ما هم كه اينجا هستيم باورمان آمده است كه آقا ما چكار داريم به سياست، سياست را بگذار براى اهلش. ما مسائل دين مىگوييم. اگر اين طرف صورتمان را زدند، آن طرفش هم چيز مىكنيم [، مىآوريم] تا يكى هم آن طرف بزنند. اين را به حضرت عيسى هم غلطى نسبت دادند. اين هم خود اين جانورها به حضرت عيسى [نسبت دادند]. حضرت عيسى