كذا. همهاش بازى است؛ امنيتى در كار نيست كه سازمان امنيت اينجا باشد يا امنيت عمومى باشد. اينها همه براى بازى دادن مردم است.
كمونيسم مخدر است
مىخواهند مردم را نظير كمونيستى ... كمونيستى يك مخدرى است براى مردم. نه اين است كه يك چيزى، يك حلِ عقدهاى مىكند. مگر مىشود كسى كه خودش آدم نيست براى آدمها كار بكند؛ مگر مىشود كه يك مسلح غير صالح براى مردم ضعيف كار بكند. من خودم شاهد اين قضيه بودم كه وقتى كه در همين جنگ عمومى [1] كه بنا بود سران لشكرها، سران دوَل، در ايران با هم ملاقات بكنند، استالين آن وقت رئيس شوروى بود- اين استالينى كه حالا هم عكسهايش را مىاندازند و چه مىكنند؛ گر چه اخيراً ديگر آبرويى ندارد لكن ايشان رئيس شوروى بود- آن دوتاى ديگرى كه يكىاش از امريكا بود و يكىاش از انگلستان بود، اينها با امر عادى آمدند، رفتند- آن طور كه نقل مىكردند آن وقت- رفتند به سفارتخانههاى خودشان؛ و بنا بود در تهران يك جلسهاى داشته باشند. لكن استالين كه همه به او برادر مىگفتند و همه مىگفتند ما همه با هم، مثل هم هستيم و براى مردم دلسوزى مىكرد و «قارداش» [2] به او مىگفتند، ايشان، مىگفتند حتى گاوى كه از آن شير مىخواهد بخورد آوردهاند همراهش كه مبادا از گاوهاى ايران شير بخورد! گاو را با طيارهاى كه حامل خودش بوده، حامل يك گاو هم بوده! هم او اسلحه دار بىعقل و هم خودش اسلحه دار بىعقل! بلكه خدا مىداند كه او بدتر از آن رفيقش بود! خدا مىداند كه اين طور بود. ايشان، اين آدم، با حتى گاو شيرده آمد و وارد شد. و اين را ديگر خودم با چشمم ديدم كه از بين راه خراسان، از شاهرود يا يك قدر جلوتر (اين ديگر منطقه آنها بود، منطقه شوروى بود؛ ايران را به چند منطقه قسمت كرده بودند، آن منطقه شوروى بود) من خودم ديدم كه- ما با اتوبوس مىرفتيم براى زيارت-