در زمان شماها هم كه مبتلاى به اين شاخدار بىعقل شديد، گمان نكنيد كه يك تفنگ [تير] انداخته بشود در ايرانْ طرفِ يك آدمْ بدون اذن شاه. هيچ همچو گمانى نكنيد كه رئيس نظميه قم، رئيس سازمان [1] قم، پليس قم، يك همچو جرأتى داشته باشد كه تفنگ بزند و مردمكشى كند. هيچ، گمان اين مطلب را هيچ عاقلى نبايد ببرد. تمام اينها گزارش داده مىشود كه وضع اين طور است، و تصريحاً خود اين خبيث بايد دستور بدهد كه بزنيد. 15 خرداد را خود اين خبيث از قرارى كه گفتند در طياره، در هليكوپتر، چرخ مىزد [ه] و فرمان مىداده. فرمان مىداده كه به لشكرهاى خارجه دنيا! [2] لشكرهايى كه هجوم آوردند به ايران، به آنها حمله كنند! اين بىعرضهها كه در مقابل سلاطين يا در مقابل رئيس جمهورها، خصوصاً رئيس جمهور امريكايى، بالفعل اين قدر خاضعند و اين قدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پيوسته به اينها مىدانند، همين بىعرضهها، از بىعرضگى شان وقتى كه وارد مىشوند در جمعيت خودشان، چون مسلط هستند اينها را اذيت مىكنند. آنجا دستبوسى مىكنند و چاپلوسى، وقتى كه مىرسند به مملكت خودشان شروع مىكنند به كارهاى هرزگى. من قبلًا كه مىگفتند آزاديهايى دادهاند، همين جا اين مطلب را به آقايان عرض كردم كه اگر اين آدمْ نوكرى خودش را تحكيم كند با اين كارتر خبيث، اين دفعه يك سيلى به صورت مردم بزند كه بالاتر از همه. لكن ما نمىدانستيم به اين زودى، همچو دنبال اينكه- دنبال اين معنا كه با كارتر حسابش را تمام كرد و نوكرىاش را تثبيت كرد، بهانه درست كند كه ضرب شست نشان بدهد.
بهانه درست كردند در قم؛ و الّا قم آن طورى كه همه نقل مىكنند، آن طورى كه اشخاص نقل مىكنند- غير مطبوعات خودشان- آنهايى كه بودند در آنجا، با آرامش مردم داشتهاند مىآمدند و مىخواستند عرض حالشان را به علما بكنند، يكى از بين آنها،