و چه جناياتى، چه جناياتى در اين مدتى كه آن مرد سياهرو روى كار بود [واقع شد كه]، نمىشود تشريح كرد.
توطئه «كشف حجاب»
نمىتوانيم تلخيهاى آن روزها را براى شما تشريح كنيم. اينها به طور اطمينان در تواريخ محفوظ است و ان شاء اللَّه به انقراض اين دودمان سياهرو تاريخها بيرون مىآيد و نوشتهها بيرون مىآيد و ان شاء اللَّه شماها ببينيد، و اگر ماها و شماها نديديم نسلهاى بعد خواهند ديد، اگر بتوانند تشريح كنند آن جناياتى كه آن مرد كرد. چه خونها ريخت، چقدر از علما را اسير كرد، چقدر به اسم اتحادِ شكل به اين ملت بيچاره فشار آوردند، و چقدر مظلومها را كتك زدند، و چقدر علما را هتك كردند، و چقدر عمامهها را از سر اهل علم برداشتند. و اين مرد بىصلاحيت وقتى كه تركيه رفت، آنجا ديد كه آتاتورك يك همچو كارها و همچو غلطهايى كرده است، از همان جا- از قرارى كه آن وقت مىگفتند- تلگراف كرده است به عمال خودش كه مردم را متحد الشكل كنيد. آن وقت منتها به عذر اينكه اين زارعين از باب اينكه در آفتاب مىخواهند بروند كار بكنند، كلاه لبه دار داشته باشند تا اينكه توى آفتاب اذيت نشوند! لكن مطلب معلوم بود كه اينها نيست. وقتى هم كه از سفر آمد، كه ديگر فشارها شروع شد.
يك رشته فشارهاى زياد دنبال همين اتحاد شكل بود و جنايات. چقدر علما را در اين قضايا اذيت كردند، تبعيد كردند، بعضى را كشتند. و بهانه دومى كه باز به تقليد از آتاتورك بىصلاحيت- آتاتورك مسلحِ غير صالح- باز انجام داد، قضيه كشف حجاب [بود] با آن فضاحت. خدا مىداند كه به اين ملت ايران چه گذشت در اين كشف حجاب. حجابِ انسانيت را پاره كردند اينها. خدا مىداند كه چه مخَدراتى [1] را اينها هتك كردند و چه اشخاصى را هتك كردند. علما را وادار كردند با سرنيزه كه با زنهايشان در مجالس جشن، يك همچو جشنى كه با خون دل مردم با گريه تمام مىشد، [شركت كنند]. مردم