سلاح كنند و نتوانستند؛ آنها قلدر بودند. در هر عصرى هم اشخاص لايق كه خواستند اين اسلحه را از نالايقها بگيرند و [خود به] دست بگيرند موفق نشدند، و اين اسلحه در دست نالايقها و بىعقلها و غير صالحها بود. همه اين مشكلاتى كه شما ملاحظه مىكنيد همين معناست. از اولى كه بشر در دنيا آمده است و باب تنازع بين صالح و غير صالح پيدا شده است، در همه اين دورهها، اسلحهها دست غير صالحها بوده- مگر بسيار كم، بسيار نادر. و با اين اسلحهها چه جنايتها كه واقع شده است. حالا ما به آن تاريخهاى خيلى دور نمىرويم، اين جنگهايى كه اخيراً- يعنى در اين صد سال- در دنيا اتفاق افتاده است، جنگ اول جهانى، جنگ دوم جهانى، اين جنگهايى كه در ويتنام در اين آخر اتفاق افتاد، اين كشتارهايى كه از مردم شد، براى اين بود كه اسلحهها در دست غير صالحها بود؛ ناشايستهها اسلحهها را به دست داشتند.
جنايات رضا خان
اين خونريزيهايى كه در اين پنجاه سالى كه ما ياد داريم و چه تلخيها در ذائقه ما هست از اين پنجاه سال و كمى از شما، يا هيچ يك از شما، تمام اين قضايايى كه در اين پنجاه سال سلطنت غير قانونى اين روسياهها منعقد شده است ... ما كه سنّمان به كهولت رسيده است مُشاهِد اين سياهبختيهاى مردم و اين جنايات و اين كشتارهايى كه اين قدارهدارهاى غير صالح انجام دادند [بوديم]. از اول كه آن كودتاى اول واقع شد، و ما آن وقت در اراك بوديم، اين به حَسَب چيزهايى كه در راديوهاى آن وقت بعد از اينكه اين جنگ دوم شروع شد، در راديوهاى آن وقت اين مطلب را گفتند، مردم مىدانستند تا يك حدودى لكن درست نه؛ تبليغات سوء نمىگذاشت درست مردم بفهمند لكن بعد از آنكه آن شخص را، آن آدم سياهرو را، رضا خان را، از ايران بيرون كردند، در راديوى دهلى گفتند كه ما اين را آورديم سر كار و چون خيانت كرد حالا برديمش. رضا خان را از اول انگليسهاى جنايتكار، انگليسهاى غير صالح كه اسلحه در دستشان بود، رضا خان را اسلحه دار كردند؛ و اين آدم ناشايسته بىاصل را با اسلحه آوردند و مسلط كردند بر مردم