احكام دارد. اين همه احكام در اسلام نسبت به اينها هست، اين همه احكام- حكم به قتال، حكم به جهاد، حكم به اينها هست؛ اسلام از سياست دور است؟! اسلام فقط تو مسجد رفتن و قرآن خواندن و نماز خواندن است؟! اين نيست؛ اين احكام را دارد و بايد اين احكام هم اجرا بشود.
لزوم توجه به معنويات
از آن طرف هم بخواهند بگويند كه خوب چرا مىرويد توى مسجد؟ اصلًا نماز و اينها يعنى چه؟ اين هم غلط است. اسلام نماز دارد: بُنِىَ الإسلامُ عَلَى الصّلاة [1]؛ نماز دارد، فقط دنيا نيست و زندگى حيوانى تا تو بگويى كه وقتى من زندگيم درست شد ديگر نماز را مىخواهم چه كنم، ديگر دعا مىخواهم چه كنم. اگر ما عداى اين عالم را كسى انكار بكند حق با او است؛ وقتى ما عدايى نباشد، اصلًا هيچ يك از اين مسائل ديگر نبايد باشد. اما وقتى كه يك ما عدايى هست، وقتى برهان قائم است، اديان همه قائلند، برهان قائم است بر اينكه يك عالم ديگرى ماوراى اين عالم طبيعت هست، آن وقت همان طورى كه عالم طبيعت بايد با ابزار خودش درست بشود و عدالت اجتماعى در بين مردم جريان پيدا كند و حكومت عادله بسط عدل بدهد در بين مردم و اينجا را- اين عالم را- تنظيمش بكند، اين اگر واقف بود تا همين حدود هيچ مانعى نداشت يا حكومت وقتى اين كار را كرد تمام است مطلب، اما بعد از اينكه به برهان و به ضرورت همه اديان: ما عداى اين عالم هست، ما عداى اينجا يك زندگى ابدى هست، آنجا هم يك ابزارى دارد، زندگى آنجا هم يك ابزارى دارد، يك چيزهايى دارد براى زندگى آنجا. اين را انبيا آوردهاند. دعا و ذكر و قرآن و نماز و همه اينها ابزار آنجاست. اين احكام عبادى- اينها ابزارى است براى زندگى آن طرف؛ معارف الهيه يك شيئى است براى زندگى آن طرف، براى نورانيت آن طرف.
پس اينهايى كه اين طرف افتادهاند حق ندارند تخطئه كنند آن طرفيها را. و اشكال به
[1] منقول از امام باقر (ع) كه «اسلام بر پنج چيز بنا شده: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت، و به هيچ چيز چون ولايت دعوت (و تأكيد) نشده است». نگاه كنيد به: اصول كافى، ج 2، ص 18.