آنها تخطئه است و انحصار است. آنهايى هم كه آن طرفىاند حق ندارند آنها را كه مىگويند بايد عدالت اجتماعى در بين مردم باشد، بايد با ظلم و با تعدى و اينها مبارزه كرد، حق ندارند [تخطئه] كنند كه بگويند نه ما تكليفمان اين است كه بنشينيم و درس بخوانيم. نه، همه مسلمانها تكليفشان اين است كه هم عمل بكنند هم علم پيدا بكنند؛ هم عمل داشته باشند هم معارضه با ظلم و با اجحاف به اندازه قدرتشان بكنند. و اگر اين تكليف را همه مردم عمل مىكردند امكان نداشت كه يك دولتى بتواند در بين ملت خودش تعدى بكند، يا يك دولت ديگرى بتواند به دولت ديگر تعدى بكند.
همه اينها براى اين است كه پشتوانه اين اشخاصى كه حكومتها به دستشان هست ملت نيست. ملت راهش على حده است، اينها راهشان على حده. اينها يكجورى نكردهاند با مردم كه ملت همراهشان باشد، اينها يك كارى كردهاند كه ملتها مخالفشان هست.
شكاف بين دولت و ملت ايران
شما وقتى كه اوضاع مملكت خودمان را ملاحظه مىكنيد، اينها يك جورى درست كردهاند كه الآن شكاف ما بين دولت و ملت جورى است كه اگر يك وقت ان شاء اللَّه ساقط بشود اين دولت، همه چراغان خواهند كرد. شما نمىدانيد اين چراغانى چقدر با شكوه است! چرا؟ براى اينكه- اگر حضرت امير هم ساقط مىشد اين جور بود؟ ملت اين طور بود؟- براى اينكه اينها جدا هستند از مردم، اينها كارى به مردم ندارند، كارى ندارند؛ يعنى كار دارند اما كار ظلم و تعدى، كار اشاعه فحشا.
فحشا در جشن هنر شيراز
شما نمىدانيد كه اخيراً چه فحشايى در ايران شروع شده است. شما اطلاع نداريد؛ گفتنى نيست كه چه فحشايى در ايران شروع شده است. در شيراز عمل شد و در تهران مىگويند بناست عمل بشود و كسى حرف نمىزند. آقايان ايران هم حرف نمىزنند. من نمىدانم چرا حرف نمىزنند! اين همه فحشا دارد مىشود- و اين ديگر آخرش هست يا نمىدانم از اين آخرتر هم دارد! در بين تمام مردم- جمعيت- نمايش دادند اعمال جنسى را! خود عمل را! و [آقايان] نَفَسشان در نيامد. ديگر براى كجا گذاشتهاند؟! براى كىْ؟ چه