حكومتى به دستشان بيايد، يك مجالى به دستشان بيايد كه لا اقل تعليمات را بكنند. براى حضرت صادق- عليه السلام- هم كه مجال بود براى اينكه علم فقه را بايد توسعه بدهند و بيان كنند و بعضى از مسائل البته غير فقهى هم بوده است، لكن سرگرمى ايشان به آن علومى كه نمىشد كه معطل بماند و علم شريعت بود، اين هم باز نگذاشتند، نشد. حَمَله هم نداشتند؛ حَمَله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود. بنا بر اين، ما بايد در اين امور متأسف باشيم كه از قرآن دستمان كوتاه است. اين تفسيرهايى كه بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اينها تفسير قرآن نيستند، اينها البته يك ترجمههايى، يك بويى از قرآن بعضيشان دارند، و الّا تفسير اين نيست. در هر صورت، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، آن كه از دست ما رفت، حكومت عدل الهى هم كه تحقق پيدا نكرد كه ما بفهميم بايد چه بكنيم.
اتهامات و تبليغات مسموم عليه نظام اسلامى
حالا هم كه خداى تبارك و تعالى توفيق به اين ملت داد و دست عنايتى به سر اينها كشيد، مىبينيد كه با اين حكومت چه مىكنند. مجال نمىدهند كه عرضه بكنند دستاندركاران ما اسلام را. هر مطلبى كه در عالم واقع مىشود، يك فسادى واقع مىشود؛ «دست ايرانيها در آن هست و دست حكومت ايران در آن هست!» آن تبليغات است ديگر. در بحر احمر يك چيزى واقع مىشود، در كانال سوئز يك چيزى واقع مىشود، اين ايرانيهايند كه اين كار را مىكنند! البته اين تبليغات سوء يك جهت، و لو بر خلاف هست، لكن يك جهت حسن هم دارد، و آن اين است كه دنيا مىفهمد كه يك قصهاى در ايران هست؛ در شب و روز تبليغات بر ضد ايران و اسلام و اينها هست.
اينكه اسلام را اين طور، ايران را اين طور مىكوبند، اينها به ايران خيلى كار ندارند، به اسلام كار دارند. مىدانند كه اگر اين چيزى كه ايران مىخواهد تحقق پيدا بكند، دست آنها از همه منافعشان در همه جا كوتاه مىشود.
شما ملاحظه مىكنيد امروز با همه اين سختيها و گرفتاريهايى كه براى ايران پيش آمده است و يكدل و يكجهت دنيا بر خلاف اسلام هست، و به اندازه انگشتان دست، ما در دنيا همراه نداريم، مع ذلك ببينيد جلوه اسلام تا كاخهاى كرملين هم كشيده شده