وزارتخانه است، وزارتخانه خودش را بنا بر اين بگذارد كه اصلاح كند به نفع مردم، به جورى كه مردم وقتى كه در آن وزارتخانه وارد مىشوند با رضايت خاطر، با اطمينان خاطر بيرون بيايند. اگر اين طور بشود، بلااشكال مردم حاضرند. مردم، مردم خوبى هستند.
ما از مردم تشكر بايد بكنيم، ما همه مرهون آنها هستيم. عمده اين است كه ما هم بتوانيم خدمت متقابل بكنيم.
و بايد ما از مرحله لفظ و شعار بيرون برويم و به مرحله عمل برسيم؛ يعنى هر وزيرى در وزارتخانه خودش واقعاً بين خودش و خدا، خودش را موظف بداند به اينكه آن پرسنل آنجا را، هر كس در تحت نظر او هست، آنها را بسيج كند به اينكه با مردم رفتار خوب بكنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همين طور شركت دادن مردم را در امور، اين را كراراً گفتم، شما هم خودتان گفتيد كه يك كشورى را كه بخواهيد اداره بكنيد، يك دولت تا شركت مردم نباشد نمىشود اداره صحيح بشود. وقتى بنا شد كه مردم شركت كردند در كارها، شما شركت داديد مردم را، آنهايى كه الآن خدمت مىكنند و سابق هم خدمت كردند به شما، به ما، به همه، به اسلام و شما را رساندند به اينجا، آنها را كنار نگذاريد، رد نكنيد، آنها را وارد كنيد در كار. وقتى وارد كرديد در كار و آنها ديدند كه شما مىخواهيد همكارى كنيد با آنها، آنها هم همكارى مىكنند با شما. و بىهمكارى امثال بازار، كارگرها- نمىدانم- زارعين، بدون اين قشرهاى مختلفى كه هستند كار از پيش نمىرود، بايد آنها هم وارد باشند در كار و كمك كنند. كارهايى كه آنها مىتوانند انجام بدهند، انجام بدهند؛ مثلًا، بازرگانانى كه مىتوانند كارهاى بازرگانان متعهد، نه هر چيز، آنهايى كه در صدد ايناند كه براى كشور خدمت بكنند، آنها را دستشان را باز بگذاريد خدمت بكنند.
و دنبال اين نباشيد كه هى هر چيزى را دولتىاش كنيد. نه، دولتى در يك حدودى است، آن حدودى كه معلوم است، قانون هم معين كرده و ليكن مردم را شركت بدهيد، بازار را شركت بدهيد. در كارخانهها خيلى نظارت بكنيد به اينكه هيچ اجحافى به كارگرها در آنجا نشود. كارمندان خودتان را، همه اينها را وقتى كه با هم بكنيد و محبت ببينند از