يك كشورى كه تازه مىخواهد احكام اسلام را پياده كند و داراى چهل ميليون جمعيت و با آن وسعت است، نمىشود يكدفعه كارها درست بشود و هيچ خلافى واقع نگردد، در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع مىشد. بايد جهات مثبت را نگاه كرد، نه جهات منفى را. و ما نبايد توقع داشته باشيم كه صبح كنيم در حالى كه همه چيز سر جاى خودش باشد. در زمان حضرت صاحب- سلام اللَّه عليه- هم كه ايشان با تمام قدرت مىخواهند عدل را اجرا نمايند، با اين ترتيب نمىشود كه هيچ كس حتى خلاف پنهانى هم نكند. و بالاخره همانها هم كه مخالف هستند حضرت صاحب را شهيد مىكنند. [1] و در روايات، قريب به اين معنا دارد كه بعضى فقهاى عصر با ايشان مخالفت مىكنند. پس اين طور نيست كه خلاف فلان قاضى يا فلان فرماندار و اصولًا بعضى جهات منفى، خطرى باشد. در زمان حضرت امير هم قاضىاش و فرماندارش خلاف مىكرده است، اين اجتناب ناپذير است.
الآن اسلام در دست ماست و روحانيون از همه بيشتر مسئوليت دارند، زيرا مردم دنبال آنها حركت مىكنند. در اين شرايط وقتى كه شما مشكلات و فعاليتها را روى هم حساب كنيد، خواهيد ديد كه در كنار اين مشكلات و فعاليتها كسى تقصير ندارد و نمىخواهد اسلام و احكام اسلام را از بين ببرد. گرفتارى زياد است، گرفتارى جنگ، گرفتارى خرابيها، گرفتارى آوارگان از همه اطراف. و بالاخره كارهايى كه در اين مدت براى فقرا و مستضعفين انجام شده است قابل مقايسه با سابق نيست. البته شكى نيست كه خلاف هم هست، ولى اين طور نيست كه با اين خلافها ما لطمه اساسى ببينيم، بلكه از اينكه ما اختلاف داشته باشيم لطمه مىبينيم.
لزوم تحمل آراى اجتهادى مجتهدان
اگر بنا باشد دولت نتواند كارى انجام بدهد و مجلس نتواند كارى انجام بدهد، ما لطمه ديده و كارها زمين مىماند. اين طور نيست كه يكى بهتر از اينها پيدا بشود كه بهتر بتواند
[1] بحار الأنوار، ج 52، ص 345، ح 91 و ص 389، ح 207.