مناجات «شعبانيه» را خوانديد؟ بخوانيد آقا! مناجات شعبانيه از مناجاتهايى است كه اگر انسان دنبالش برود و فكر در او بكند، انسان را به يك جايى مىرساند. آن كسى كه اين مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روايت مىخواندند، اينها، آنهايى بودند كه وارسته از همه چيز بودند، مع ذلك آن طور مناجات مىكردند، براى اينكه خودبين نبودند. هر چه بودند اين طور نبوده كه خودش را ببيند كه، حالا من امام صادقام ديگر، نه، امام صادق مثل آن آدمى كه در معصيت غرق است مناجات مىكند، براى اينكه مىبيند خودش هيچ نيست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه كمال است از اوست، خودش چيزى ندارد. هيچ يك چيزى ندارند، انبيا هم هيچى نداشتند. همه هيچاند و اوست فقط، همه هم دنبال او هستند، همه فطرتها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبيم، نمىفهميم كه ما دنبال او هستيم؛ آنهايى كه مىفهمند، آنها وارسته مىشوند و مىروند سراغ همان معنا. اين كمال انقطاعى كه خواستند، اين كمال انقطاع همين است كه از همه اين چيزهايى كه هستش، اصلش به كنار باشند. إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا را كه در آيه شريفه وارد شده است كه عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ بعد مىگويد: إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا،[1] بعضى مىگويند كه «ظلوماً جهولًا» بالاترين وصفى است كه خدا براى انسان كرده؛ «ظلوماً» كه همه بتها را شكسته و همه چيز را شكسته؛ «جهولًا» براى اينكه به هيچ چيز توجه ندارد و هيچ چيز را متوجه به آن نيست، غافل از همه است. ما نمىتوانيم اين طور باشيم، ما امانتدار هم نمىتوانيم باشيم، لكن مىتوانيم در آن راه باشيم. شما آقايانى كه مىخواهيد مردم را دعوت كنيد به آخرت، دعوت كنيد به صفات كذا، بايد قدم اول را خودتان برداريد تا دعوتتان دعوت حق باشد، و الّا دعوت حق است، دعوت كن شيطان است، از زبان شيطان دعوت مىكند انسان. آن هم
[1] سوره احزاب، آيه 72: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا.» ما بر آسمانها و زمين و كوهها، امانت را عرضه داشتيم، همه از تحمّل آن امتناع ورزيده و انديشه كردند تا انسان آن را پذيرفت و انسان هم بسيار ستمكار و نادان بود.