اشكال داشته باشند به فلان آدم يا فلان شخص. اين جاى خطبه نماز جمعه، جاى دعوت به حق است و دعوت به تقوا و مصالح مسلمين را در او گفتن، و تعرض به اين خردهريزىها، اينها از شأن ائمه جمعه خارج است؛ پرهيز كنند از اين معنا.
لزوم ساده زيست بودن روحانيون
و يكى از امور مهم هم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. آن چيزى كه روحانيت را پيش برده تا حالا و حفظ كرده است، اين است كه ساده زندگى كردند.
آنهايى كه منشأ آثار بزرگ بودند، در زندگى ساده زندگى كردند. آنهايى كه در بين مردم موجّه بودند كه حرف آنها را مىشنيدند، آنهايى ساده زندگى كردند. شايد آقايان كمىشان يادشان باشد، در آن وقتى كه ما اوايلى كه آمديم قم، كه در آن جا چه اشخاصى بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اينها مرحوم آشيخ ابو القاسم قمى [1]، مرحوم آشيخ مهدى [2] و عده ديگرى، و شخص نافذ آن جا و متقى، مرحوم آميرزا سيد محمد برقعى [3] و مرحوم آميرزا محمد ارباب [4]؛ همه اينها را من منزلهايشان رفتم. آن كه رياست صورى مردم را داشت و رياست معنوى هم داشت، با آن كه زاهد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشيخ ابو القاسم؛ من گمان ندارم هيچ طلبهاى مثل او بود، زندگىاش يك زندگىاى بود كه مثل ساير طلبهها، اگر كمتر نبود، بهتر نبود، كمتر هم بود. مرحوم آميرزا محمد ارباب كه من رفتم مكرر منزلشان، يك منزلى داشت دوسه تا اتاق داشت خيلى ساده، بسيار ساده. مرحوم آشيخ مهدى همين طور، سايرين هم همين طور، عده هم زياد بودند آن وقت. وقتى انسان در آن محيط واقع مىشد كه اينها را مىديد، همين ديدن اينها براى انسان يك درسى بود، وضع زندگى آنها براى انسان،
[1] آقاى شيخ ابو القاسم قمى، از علماى بزرگ قم در اوايل تأسيس حوزه علميّه قم كه به سال 1352 ه. ق. در گذشته است
[2] آقاى شيخ مهدى حِكَمى، از علماى مهم قم و صاحب كرامات اخلاقيّه در اوايل تأسيس حوزه علميه قم
[3] آقاى مير سيد محمد برقعى، از علماى مبرّز قم كه فرزند ارشد مجتهد بزرگ قم يعنى مرحوم سيد عبد اللَّه برقعى بود
[4] آقاى ميرزا محمد ارباب قمى، از علماى بزرگ و محدثين عاليمقام كه در اوايل تأسيس حوزه علميه قم دار فانى را وداع گفتند. وى جدِّ آقاى شهاب الدين اشراقى (داماد امام خمينى) است.