بيشتر از جاهاى ديگر مىتواند بازى بدهد، كه تو فلانى هستى، تو چه هستى، ديگران چىاند، از اين معانى. هيچ فرقى ما بين آن آدمى كه به حسب ظاهر قدرتمند دنياست و دارد باز هم دنبال قدرت مىگردد، با آن آدم زاهدى كه توى يك صومعه نشسته است، در اين جهت فرق نيست كه اگر هر دوشان بگويند: من اين طور، اين زاهد بگويد: من اين زاهد هستم، من چه، يا آن بگويد، من قدرتمند هستم، هر دويش از شيطان است، بلكه اين فسادش بيشتر از آن است. خودخواهى هميشه اسباب اين است كه انسان را به فساد بكشد. تمام فسادهايى كه در عالم پيدا مىشود، از خودخواهى پيدا مىشود، از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال اينهاست و همهاش برمىگردد به حب نفس و اين «بُت» از همه بزرگتر است و شكستنش هم از همه مشكلتر است. تعقيب كنيد كه اگر نمىتوانيد به تمام معنا بشكنيد- كه مىتوانيد ان شاء اللَّه- مشغول باشيد به شكستن دست و پاى يك همچو بتى. اگر رهايش كنيد شما را به هلاكت مىكشاند. اين طور نيست كه ما را رها كند، ما يك معصيتى بكنيم ما را رها كند، يك كار ديگرى بكنيم زيادتر ما را رها كند. درجه به درجه پيش مىبرد تا آن جايى كه دين انسان را از دست انسان مىگيرد. اين يك مسئله طبيعى است كه شغل شيطان هم همين است، هم شيطان باطنى انسان، هم آن شيطانى كه اينها هم به او بستگى دارند.
حفظ قداست خطبههاى نماز جمعه
ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانيون محترم، اينها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه اينها پدر هستند از براى ملت. اينها با مردم بايد سمت پدرى داشته باشند، اينها با مردم بايد رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بين خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادرى باشد.
اجتماع داشته باشند، در هر شهرى با هم در هر هفته يك روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگويند. اگر يك خيالى دارند، اگر يك كارى دارند او را بگويند، حل كنند بين خودشان و هيچ وقت يك مسئلهاى را به خطبههاى نماز جمعه نكشانند، چه اشكال داشته باشند به فلان استاندار، فلان حاكم يا فلان وزارتخانه و چه