مدرس، فقيه، دانشمند و امثال اينها نمايش مىدهد، اين اگر بخواهد تهذيب كند جامعه را، اول از خودش بايد شروع كند، و بعداً تكليف دارد كه جامعه خودش را تهذيب كند.
اگر خودش تهذيب نشود نمىتواند جامعه را تهذيب كند. كسى كه خودش فاسد است، نمىتواند كلامش را يك طورى ادا كند كه مردم صحيح بشوند، تأثير ندارد. آن وقتى كلام تأثير دارد كه از قلب مهذّب و پاك بيرون بيايد، اگر چنانچه از قلب ناپاك بيرون بيايد و از قلب شيطانى بيرون بيايد، به زبان شيطانى گفته بشود، اين تأثير نمىتواند بكند در قلب اشخاص. و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانى شد، الهى شد، توجّه به خدا كرد، از خدا همه چيز را خواست، همه چيز را به دست او دانست، او مىتواند كه مردم را تهذيب كند.
و اين به عهده علماى بلاد است در هر جا هستند، انديشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرسين است، خبرگان است، هر جا هر كس هست. اين تكليف، ابتداءً متوجه به اينهاست و همه مردم تكليف دارند، لكن اينها خودشان را در اين معرض قرار دادند. اگر بخواهيد جامعه را تهذيب كنيد كه اين جامعه، يك جاى دنيا اگر اسم از اسلام برد، مخالفت با آن نكنند بايد تهذيبشان كنيد، بايد آشنايشان كنيد به مسائل.
تلاش براى بيدارى و آگاهى بخشى به ملتها
آقايانى كه از خارج آمدند و در ايران مدتى ماندند، اى كاش در اين جبههها مىرفتند، جوانهاى ما را مىديدند و جنايتهايى كه بر اين امت اسلامى شده است مىديدند. كاش مىرفتند در اين زندانها، زندانىها را مىديدند و مىرفتند زندانىهاى آن جا را هم مىديدند كه قضيه چى است. آن وقت مىرفتند به بلاد خودشان و مسائل را آن طورى كه هست [بيان كنند]. ما هيچ توقع نداريم كه يك كلمهاى خلاف گفته بشود، ما توقّعمان اين است كه اين آقايان كه آمدهاند اين جا اين طور نباشد كه يك اجتماعى باشد و يك صحبتهايى باشد و يك قطعنامههايى باشد و تمام شد و رفت، هر كس وقتى رفت سر جاى خودش، مشغول كارهاى خودش بشود. اگر ائمه جمعه اجتماع كردند در يك مركزى، يا ائمه جمعه خارج را خواستند و اجتماع كردند، اين جور نباشد كه چند تا نطق باشد و چند تا صحبت باشد و حرفهاى خوب هم خيلى بزنند و قطعنامه هم بعد