شدت آن عذابى كه براى او پيدا مىكند، بسيار بالاتر است از آن كسى كه جلويش را بگيرند و همين حال بكشندش. اگر يك نفر فاسد كه مشغول فساد است بگيرند و بكشند، به صلاح خودش است، براى اين كه اين اگر زنده بماند فساد زيادتر مىكند و فساد كه زيادتر كرد، عمل چون ريشه عذاب است، عذابش در آن جا زيادتر مىشود. اين يك جراحى است براى اصلاح. حتى اصلاح آن كسى كه كشته مىشود، يك كسى كه دارد يك زهر كشنده را به خيال اين كه يك شربت است، مىخواهد بخورد. اگر چنانچه جلويش را شما بگيريد و با فشار و زور و كتك از دستش بگيريد، يك رحمتى بر او كرديد و لو او خيال مىكند كه طعمه او را از دستش گرفتيد و يك زحمتى برايش ايجاد كرديد؛ لكن خير، اين جور نيست. اگر امروز، اين سران استكبارى بميرند، براى خودشان بهتر است از اين كه ده سال ديگر بميرند. اگر امروز، يك كسى كه فساد در ارض مىكند كشته بشود، براى خودش رحمتى است، به خيال اين كه به صورت يك تأديب، نه اين است كه اين يك چيزى باشد كه بر خلاف رحمت باشد. پيغمبر، رحمةٌ للعالمين است و تمام جنگهايى كه او كرده است، دعوتهايى كه او كرده است، همهاش رحمت است.
اين كه مىفرمايد كه: قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ بزرگترين رحمت است بر بشر. آنهايى كه خيال مىكنند كه اين آسايش دنيايى رحمت است و بودن در دنيا و خوردن و خوابيدن حيوانى رحمت است، آنها مىگويند كه اسلام چون رحمت است، نبايد حدود داشته باشد، نبايد قصاص داشته باشد، نبايد آدمكشى بكند. آنهايى كه ريشه عذاب را مىدانند، آنهايى كه معرفت دارند كه مسائل عذاب آخرت وضعش چى است، آنها مىدانند كه حتى براى اين آدمى كه دستش را مىبرند براى اين كارى كه كرده است، اين يك رحمتى است. رحمتش در آن طرف ظاهر مىشود. براى آن كسى كه فساد كن است، اگر او را از بين ببرند يك رحمتى است بر او. اين طور نيست كه اين جنگهاى پيغمبر مخالف با رحمةً للعالمين باشد، مُؤَكِّدِ رحمةً للعالمين است.