مىكنند كه اسلام نگفته است «جنگ جنگ تا پيروزى»، اگر مقصودشان اين است كه در قرآن اين عبارت نيست، درست مىگويند، و اگر مقصودشان اين است كه بالاتر از اين با زبان خدا نيست، اشتباه مىكنند. قرآن مىفرمايد: قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ،[1] همه بشر را دعوت مىكند به مقاتله براى رفع فتنه؛ يعنى «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، اين غير از آنى است كه ما مىگوييم، ما يك جزء كوچكش را گرفتهايم، براى اين كه خوب! ما يك دايره خيلى كوچكى از اين دايره عظيم واقع هستيم و مىگوييم كه: «جنگ تا پيروزى». مقصودمان هم پيروزى بر كفر صدامى است يا پيروزى بر، فرض كنيد بالاتر از آنها. آنچه قرآن مىگويد اين نيست، او مىگويد: «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؛ يعنى، بايد كسانى كه تبعيت از قرآن مىكنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا آن جايى كه قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود. اين، يك رحمتى است براى عالم و يك رحمتى است براى هر ملتى، در آن محيطى كه هست.
رحمت بودن جنگهاى پيامبر براى عالم جنگهاى پيغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتّى بر كفارى كه با آنها جنگ مىكرده است. رحمت بر عالم است، براى اين كه، فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسايشاند. اگر چنانچه آنهايى كه مستكبر هستند، با جنگ سر جاى خودشان بنشينند، اين رحمت است بر آن امتى كه آن مستكبر بر او غلبه كرده است. بر خود مستكبر رحمت است، براى اين كه اساس عذاب الهى بر اعمال ماست.
هر عملى كه از ما صادر مىشود، در آن عالم يك صورت دارد، رد بر انسان مىشود.
اين طور نيست كه عذاب آخرت شبيه عذابهاى دنيايى باشد كه مأمورين بيايند، بكشندش و ببرندش، و از باطن خود- ذات انسان- آتش طلوع مىكند. اساس جهنم، انسان است، و هر عملى كه از انسان صادر مىشود بر شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت عذاب مىافزايد. اگر يك كافرى را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بكند، آن
[1] سوره بقره، آيه 193: «با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روى زمين برطرف شود».