اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ[1] كه پس از آيه كريمه متقدّمه است، باز مىشود. و حسب احتمالات متقدّمه در اين آيه شريفه نيز مناسب آن احتمالات مختلف المراتب و متّحد الحقيقه احتمالاتى است كه تفصيل آن را مجال نيست و فقط به ذكر يك نكته بسنده مىكنم و آن، آنست كه نسيان حق موجب نسيان انفس مىشود، چه «نسيان» به معنى فراموشى باشد يا به معنى ترك، در هر دو معنى هشدار شكنندهاى است. لازمه فراموشى حق تعالى آن است كه انسان خود را فراموش كند، يا بگو حق تعالى او را به فراموشى از نفس خود كشاند و در همه مراحل سابق، صادق است. در مرحله عمل، آن كس كه خدا را و حضور او- جلّ و علا- را فراموش كند به فراموشى از خويشتن خويش مبتلا شود يا كشيده شود، بندگى خود را فراموش كند، از مقام عبوديّت به فراموشى كشيده شود و كسى كه نداند چى است و كى است و چه وظيفه دارد و چه عاقبت، شيطان در او حلول نموده و به جاى خويشتنِ او نشسته، و شيطانْ عاملِ عصيان و طغيان است و اگر به خود نيايد و به ياد حق برنگردد و به همين حالِ طغيان و عصيان از اين جهان منتقل شود، شايد به صورت شيطان مطرود حق تعالى درآيد.
و به معنى ديگرش كه به معنى ترك باشد، دردناكتر است زيرا اگر ترك اطاعت حق و ترك حق موجب شود كه حقْ او را ترك كند و به خود واگذارد و عنايات خود را از او قطع فرمايد شك نيست كه به خذلان دنيا و آخرت منتهى مىشود. در ادعيه شريفه
لا تَكِلْنى إلى نفسى»
لا تَكِلْنى إلى نفسى طَرفة عينٍ».
و انظر لي في جميع أُموري فإنّك إن وكَّلتني إلى نفسي عجزتُ عنها و لم أَقُم ما فيه مصلحتها».
[1] سوره حشر، آيه 19: «همانند آنهايى نباشيد كه خدا را فراموش كردند پس خدا خودشان را از يادشان برد، اينان فاسقانند»
[2] از جمله در دعاهاى زيادى از معصومين- عليهم السلام- آمده است كه: «
لا تَكِلْنى إلى نفسى»
مرا بخودم وامگذار. «
لا تَكِلْنى إلى نفسى طَرفة عينٍ».
(خدايا) چشم به هم زدنى مرا به خودم وامگذار. الكافي 2: 524/ 10، كنز العمال 2: 139/ 3498، و نيز امام چهارم (عليه السلام) عرض مىكند: «
و انظر لي في جميع أُموري فإنّك إن وكَّلتني إلى نفسي عجزتُ عنها و لم أَقُم ما فيه مصلحتها».
(خدايا) در تمام كارهايم مرا يارى ده كه اگر مرا به خودم واگذارى بدانها قادر نخواهم بود و آنچه را كه مصلحت است نتوانم كرد. صحيفه سجاديه: 120، دعاؤه (ع) عند الشدّة و الجهد و تعسّر الامور، و در دعاى ديگرى عرض مىكند: «
و لا تكلنى إلى حولى و قوّتى ...»
(خدايا) مرا به قدرت و نيروى خودم وامگذار. صحيفه سجاديه: 328، دعاؤه (ع) فى يوم عرفة.