وَ الْأَرْضَ،[1] تقوا از جلوه جمال حق در شجره باشد و از اين قبيل آنچه مربوط به رؤيت حق در خلق است. و به اين منوال، امر به نظر آنچه تقديم براى فردا كرديم، همان حالات مشاهده حق در خلق و وحدت در كثرت كه صورت مناسب به خود را در عوالم ديگر دارد.
4- احتمال آن كه خطاب به آنان از خُلّص اوليا باشد كه از مرحله رؤيت حق در خلق و جمال حضرت وحدت در كثرتِ فعلى گذشتهاند و از غبار خلق در آينه مشاهداتشان اثرى نيست و از شرك خفىّ در اين مرحله تخلّص يافتهاند، لكن دل به تجلّيات اسماء حق داده و عشّاق دلباخته حضرت اسماء هستند و تجلّيات اسمائى آنان را از غيرْ فانى، و جز جلوات اسماء چيزى مشاهده نمىنمايند. در اين احتمال امر به تقوا، اتّقا از رؤيت كثرات اسمائى و جلوات رحمانى و رحيمى و ديگر اسماء اللَّه است، گويى بانگ به آنان مىزند كه از ازل تا ابد يك جلوه بيش نيست، و ساير فقرات به مناسبت همين امر تعبير مىشوند، و از اينكه گذشتند، شاهد و مشاهده و شهودى در كار نيست و فنا در «هو» مطلق است و
5- جامع ترين احتمالات آن است كه هر لفظى چون «آمَنُوا» و «اتَّقُوا» و «انْظُروُا» و «ما قَدَّمَتْ» و هكذا، به معنى مطلقشان حمل شود و همه، مراتب آن حقايق هستند كه الفاظ، عناوين موضوعند براى معانىِ بىقيد و مطلق از حدّ و حدود. و احتمالات ديگرى هم اگر باشد در اين احتمال مندرج و از مراتب همين است، بنا بر اين هر گروه و طايفهاى از مؤمنان را به معنى حقيقى شامل مىشود و مصاديق عنوان مطلق هستند و اين مطلب راهگشاى فهم بسيار از اخبارى است كه تطبيق آياتى را بر يك گروه يا يك شخص نمودهاند كه توهّم مىشود اختصاص را، و اين گونه نيست بلكه ذكر مصداق يا مصاديق است. بدين منوال كه ذكر شد از احتمالات راه براى فهم آيه مباركه وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا
[1] سورة انعام، آية 79: «رو به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين راى آفريد»