لبنان در دست اوست بسيارىاش، با اينكه رئيس جمهورش [1] با اوست، با اينكه بسيارى از جبهههايش با او هستند، همين مسلمانهاى معدود كارى كردند كه از لبنان فرار كرده، منتها اسمش را گذاشته است كه ما جابجا شديم، جابجايى اسمش را گذاشته!! اين فرار است، چرا اسمش را درست نمىگوييد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روى مردم بسته است. اين از شدت عجز كشور است كه برود خارج و از خارج توپش را سوار كند به مردم، موشكش را بفرستد طرف مردم. اين كمال عجز است از براى او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند به روى خودشان نمىآورند، باز هم آن حرفهاى زمان سابق را مىزند. رئيس جمهور امريكا گفت ما اجازه نمىدهيم كه تنگه هرمز بسته بشود. اين خيال مىكند حالا هم سابق است كه اجازه مىخواهد، اجازه ايشان تاثير دارد! حالا اين مردم لبناناند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد، و اين مردم ايراناند كه اجازه ندادند كه شما در اينجا باشيد. و اين مردم ايراناند كه بايد به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه كرده باشند، عمده اين است كه نمىدانند كه با كى مقابلاند. آن وقتى كه با دولتها مقابل بودند، ملتها كارى نداشتند با دولتها، كارهايشان را به دست دولتها انجام مىدادند. دولتها هم نوكر آنها بودند- حالا هم در بسيارى جاها همين كار را مىكنند- براى اينكه، دولتها نوكر هستند، ملتها هم كار ندارند. آنجايى كه مواجه با ملت هستند آنجا شكست مىخورد. لبنان با اينكه ملتش يك مقدارىاش در ميدان است، مابقىاش طرفدار امريكاست و يا كارى ندارد، آن طور كرده امريكا را كه با همه چيزهايى كه هى مىگفت ما مىمانيم در اينجا، مكرر اين معنا را بزرگانشان مىگفتند، رئيس جمهورشان مىگفتند كه ما ماندنى هستيم در امريكا، حالا مىبينند كه فرار كردند، مىگويند ما جابجا شديم. ايران غير لبنان است. ايران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نيستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ايران تمام اقشارش با هم موافقاند، با هم هستند، با يك همچو ملتى تواند هيچ قدرتى مقابله كند. ملتها ايستادهاند،
[1] اشاره به امين جُمَيِّل، رئيس جمهور لبنان كه رهبر فالانژها و مهره آمريكا بود.