باشند. و ما كه مىگوييم اسلام را ما مىخواهيم صادر كنيم، معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزى نه ما گفتيم و نه ما مىتوانيم. اما آنكه ما مىتوانيم اين است كه به وسيله دستگاههايى كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيله مطبوعات، به وسيله گروههايى كه در خارج مىروند، اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنيم. اگر آن طورى كه هست معرفى بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر به فطرتش يك فطرت سالم است، اگر يك چيزى را القا بكنند، روى فطرت سالم خودش قبول مىكند و قدرتمندها از همين معنا مىترسند.
بنا بر اين ما يك وظيفه بسيار بزرگ بر عهده داريم. نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهايى كه در ايران و در خارج ايران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظيفه بزرگى داريم و آن اينكه اسلام را آن طورى كه هست، آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، آن طورى كه در روايات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهيم و به دنيا ارائه بدهيم، و همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مىتواند مؤثر باشد. آن چيزى كه با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر مىگرداند. و اين كار، اين هنر از اسلام مىآيد و اين هنر از احكام اسلام مىآيد، نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند، او نمىتواند كارى بكند و شما مىبينيد كه با اينكه قدرتهاى بزرگ داراى آن قدرتها هستند هر روز در دنيا دارند شكست مىخورند.
شكسته شدن ابهت و اقتدار قدرتها در جهان
شما وضع امريكا را در سابق با حالا مقايسه كنيد. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه كنيد، و همين طور ساير قدرتها را. در سابق امريكا نسبت به ايران و نسبت به ساير كشورهاى اسلامى به خيال خودش يك آقايى بود كه با يك كلمه كارها را اصلاح مىكرد. آن طور بود كه اگر مثلا فرض كنيد شاه يك كشورى، رئيس جمهور يك كشور اسلامى مىخواست برود در امريكا، بايد مدتها زحمت بكشد تا اجازه به او بدهند، وقتى هم مىرفت مدتها زحمت بكشد كه پيش رئيس جمهور برود. وضع اين طور بود، با يك كلمه كارها را اصلاح مىكردند. امروز وضع امريكا اين طور شده است كه از لبنان با اينكه