مىكشيد، آخر اين صحيح است؟ اين انصاف است؟ شما انصاف داريد كه اينهايى كه شما را از آن كُنْجها بيرون آوردند ظاهر كردند، حالا اعلام وجود كردهايد؟ و هيچ كس هم به شما اشكال نكرده، اينها زحمت كشيدهاند شما اعلام وجود كردهايد؟! ملت زحمت كشيده، و اين دسته از مردم بودهاند كه ملت را دعوت كردهاند به اسلام و مردم اين كار را كردهاند. حالا شما از اسلام مىترسيد و از مذهب مىترسيد و از انحصارطلبى مذهبيون؟! چه انحصارطلبى كردهاند؟ مذهبيون كجا انحصارطلبى كردهاند؟ آنها كه همه شما را [آزاد كردهاند]. در يك ميليون و نيم، يا نزديك به اين، افرادى كه مشغول به كار هستند و دولتى هستند اينها كدامشان وارد شدند در مشاغل دولتى و ميخواهند مشاغل دولتى را بگيرند؟ بله، يك چند تاشان براى نظارت در امرى كه مبادا فلان شخص در فلان جا خلاف بكند، براى نظارت، آنجا هستند. چرا انسان بايد اين قدر بىانصاف باشد؟ اين قدر با دشمن اسلام باشد؟ اين قدر دشمن روحانيون باشد؟ خوب، دولت سابق هم همين طور بود؛ با اسم اينكه ملت بايد چه بشود و اسلام بايد چه بشود، چه بشود، همين روحانيون را كوبيد و همين مذهب را كوبيد و همين مذهبيون را! شما هم كه حالا آمديد و قلمهايتان روى كار آمده، همان حرفها را داريد مىزنيد. اين راجع به آنها.
لزوم پرهيز روحانيون از ارتكاب هر گونه خلافى
راجع به خودمان؛ شما آقايان، و همه علماى اسلام، همه علماى ايران، الآن در يك وقت حساسى واقع شديد كه اگر خداى نخواسته از يكى از جوانهاى شما يك كار خلاف ببينند، همين آدمهايى كه نشستهاند آنجا و مواظباند كه مبادا اسلام پيروز بشود، همينها شروع مىكنند به قلمفرسايى و شما را متهم مىكنند به اينكه اينها اين كارهاند. از آن روز تا حالا منطق اينها اين است! از آن روز تا حالا ما گرفتار ديكتاتورى پهلوى بوديم، رژيم سلطنتى بوديم؛ از حالا به بعد گرفتار ديكتاتورى عبا و عمّامه هستيم. شمايى كه تا حالا ديكتاتورى نكرديد، همه عالَم مىدانند كه شماها فشار به كسى نياورديد كه برو رأى بده، همه عالم مىدانند كه شما فشار به كسى نياورديد كه اين آقا را براى مجلس مثلًا خبرگان