كلمه شريفه ازلا و ابدا نمىشد، ولى در قضاى الهى حتم است كه نبى ختمى، صلّى اللّه عليه و آله، اظهار اين اشاره فرمايد.
و چون در جذبه مطلقه باقى نبود و مقام برزخيت را دارا بود، فرمود: اللَّه أحد.
و اللَّه اسم جامع اعظم و رب مطلق خاتم است، و با عين برزخى كثرت اسمائى به ظهور واحديت، عين همان تجلى غيبى خفايى به مقام احديت است، نه جنبه احديت در قلب چنين سالك بر واحديت غلبه دارد، و نه واحديت بر احديت. و تقديم اللّه بر أحد، با آنكه اسماء ذاتيه در اعتبار مقدم است، شايد اشاره به مقام تجلى به قلب سالك باشد، زيرا كه در تجليات ذاتيه براى قلوب اوليا اوّل تجلى به اسماء صفاتيه، كه در حضرت واحديت است، واقع شود، پس از آن، به اسماء ذاتيه احديّه.
و ذكر «اللّه» و اختصاص آن از بين اسماء- با آنكه به حسب كيفيت سلوك و نقشه تجلى اوّل به مظاهر اسم اللّه، كه ساير اسماء است، به مناسبت قلب سالك تجلى مىشود، پس از آن در آخر تماميت سلوك در اسماء صفاتيه تجلى به اسم اللّه مىشود- تواند كه به يكى از دو نكته باشد: يا اينكه اشاره به آن باشد كه تجلى به هر اسمى تجلى به اسم اللّه است، از باب اتحاد ظاهر و مظهر خصوصا در حضرت الهيت. يا آنكه اشاره به غايت سلوك «واحد» ى باشد كه تا آن محقق نشود سالك شروع به سلوك «احد» ى نكند.
بالجمله، بنابراين بيان، هو اشاره به مقامى است كه منقطع است از آن اشاره و آمال عارفين و مبرا از اسم و رسم و منزه از تجلى و ظهور است. و أحد اشاره به تجلى به اسماء باطنه غيبيه است. و اللّه اشاره به تجلى به اسماء ظاهريه است. و به اين سه جمع اعتبارات اوليه حضرت ربوبيت متحقق گردد. و چهار اسم ديگر، كه «صمديت» جامع آنهاست، به حسب بعض روايات [1] از اسماء سلبيه تنزيهيه است كه به تبع اسماء ثبوتيه جماليه اعتبار شود، چنانچه در ذيل يكى از احاديث اشاره به آن شده. [2] تا اينجا كه ذكر شد، در صورتى است كه بسم اللّه متعلق به كلمه شريفه قُلْ باشد. و تواند متعلق به هر يك از اجزاى اين سوره شريفه باشد. و بنا بر هر يك، تفسير سوره و بسم اللّه آن فرق مىكند. و ذكر آن چون موجب تطويل است، از آن صرف نظر كرديم.
و شيخ ما، عارف كامل، شاهآبادى، روحى فداه، مىفرمود كه «هو برهان بر
[1] امام باقر (ع) مىفرمايد: فقال: اللّه أحد، اللّه الصّمد ثمّ فسّره فقال: لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفَواً احدٌ. توحيد صدوق، ص 91، «باب 4»، حديث 3. تفسير برهان، ج 4، ص 525.
[2] قال الباقر (ع): أنّ الصّمد هو السيّد المصمود إليه هو معنى صحيح موافق لقول اللّه عزّ و جلّ: «ليس كمثله شيء» اصول كافى، ج 1، ص 124، «كتاب التوحيد»، «باب تأويل الصمد»، حديث 2.