رسيدن به صور اعمال و حقايق سيّئات، چنين موبقه كبيره را، كه در عوالم غيب و شهادت و در نشئه دنيا و برزخ و عقبى او را رسوا و مفتضح مىكند و او را به جهنم به شرّ بليّات مبتلا مىكند و از ولايت حق خارج مىكند و به ولايت شيطان داخل مىكند، مرتكب نشود. اگر ما اقدام بدين امر بزرگ كرديم، بايد بفهميم كه سرچشمه خرابى دارد و حقيقت ايمان در قلب ما وارد نشده. اگر ايمان وارد قلب شود، كارها اصلاح مىشود: آثار آن سرايت مىكند به تمام ظاهر و باطن و سرّ و علن. پس، بايد معالجه باطن را بكنيم و مرض قلب را علاج نماييم. و از احاديث ظاهر شود كه همان طور كه سستى ايمان و عدم خلوص آن موجب مفاسد اخلاقى و اعمالى شود، اين مفاسد نيز موجب نقصان ايمان، بلكه زايل شدن آن، مىشود. و اين مطابق با نوعى از برهان است، چنانچه در محل خود مقرر است.
و بدان كه اين معصيت از جهت ديگر هم از معاصى شديدتر و تبعاتش بيشتر است. و آن اين است كه علاوه بر آنكه جنبه حق اللّه دارد، جنبه حق الناس هم دارد، و خداوند نمىآمرزد مغتاب را تا صاحبش از او راضى شود، چنانچه در حديث شريف با چندين طريق به همين مضمون وارد شده:
عن محمّد بن الحسن في المجالس و الأخبار بإسناده عن أبي ذرّ، عن النّبىّ، صلّى اللّه عليه و آله، فى وصيّة له قال: يا أبا ذرّ، إيّاك و الغيبة! فإنّ الغيبة أشدّ من الزّنا. قلت: و لم ذاك يا رسول اللّه؟ قال: لأنّ الرّجل يزنى فيتوب إلى اللّه فيتوب اللّه عليه، و الغيبة لا تغفر حتّى يغفرها صاحبها. [1] «رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، در ضمن وصيتهايش به جناب ابى ذر، رضى اللّه عنه، مىفرمايد: «بترس از غيبت، زيرا كه آن از زنا شديدتر است.» عرض كرد [م]: «براى چه يا رسول اللّه؟» فرمود: «براى آنكه زانى اگر توبه كرد خداوند مىآمرزد او را، ولى غيبت آمرزيده نشود تا آنكه صاحبش بيامرزد.» و در علل و خصال و مجمع البيان و كتاب اخوان به همين مضمون، يا قريب به اين، حديث نمودهاند [2]. و اگر خداى نخواسته انسان با حقوق مردم از دنيا برود، كارش بسيار مشكل شود. در حقوق الهى سر و كار با كريم و رحيم مىباشد كه در ساحت مقدسش بغض و كينه، عداوت و تشفّى راه ندارد، ولى اگر سر و كار با بندگان شد، ممكن است گرفتار كسى شود كه داراى اين گونه اخلاق باشد و از انسان بدين زوديها نگذرد يا هيچ وقت از او راضى نشود. پس، بر انسان لازم است كه
[1] وسائل الشيعة، ج 8، ص 598، «ابواب العشرة»، باب 152، حديث 9.
[2] علل الشرائع، جزء دوم، ص 557، باب 345، «العلة التي من اجلها صارت الغيبة اشد من الزنا». خصال، ص 63، «باب الاثنين»، حديث 90، مجمع البيان، ج 9، ص 206. مصادقة الاخوان، ص 48، «باب الوقيعة في الاخوان»، حديث 1.