مواظب حال خودش خيلى باشد، و اين ملاحظات را بنمايد كه مطلب بسيار خطرناك است و امر بسيار مشكل است.
و احاديث در تشديد امر غيبت بيش از اين است كه در حوصله اين اوراق بگنجد. و ما به ذكر مختصرى از آن قناعت مىكنيم.
مثل ما روى عن النّبىّ، صلّى اللّه عليه و آله، أنّه خطب يوما، فذكر الرّبا و عظّم شأنه فقال: إنّ الدّرهم يصيبه الرّجل من الرّبا أعظم من ستّ و ثلاثين زنية. و إنّ أربى الرّبا عرض الرّجل المسلم. [1] جناب رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، در ضمن خطبهاى چنانچه در اين حديث است، ذكر «ربا» را كردند و او را بزرگ شمردند و فرمود [ند] «يك درهم از آن از سى و شش زنا بزرگتر است، و از ربا بالاتر آبروى مسلمان است.» و روى عنه، صلّى اللّه عليه و آله، أنّه قال: ما النّار في اليبس بأسرع من الغيبة فى حسنات العبد. [2] «آتش سريعتر در سوزاندن و فانى كردن چيز خشك نيست از غيبت در افناى حسنات بنده.» و عن النّبىّ، صلّى اللّه عليه و آله: يؤتى بأحد يوم القيامة فيوقف بين يدى الربّ عزّ و جلّ و يدفع إليه كتابه، فلا يرى حسناته فيه. فيقول: إلهى، ليس هذا كتابى [فإنّي] لا أرى فيه حسناتى. فيقال له: إنّ ربّك لا يضلّ و لا ينسى، ذهب عملك باغتياب النّاس. ثمّ، يؤتى بآخر و يدفع إليه كتابه، فيرى فيه طاعات كثيرة.
فيقول: إلهي، ما هذا كتابي، فإنّي ما عملت هذه الطّاعات. فيقال له: إنّ فلانا اغتابك فدفع حسناته إليك ... الخ [1] «از رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، حديث شده كه آورده شود روز قيامت يك نفرى در پيشگاه حق، نگاه داشته شود و كتابش به او داده شود. پس حسنات خود را در آن نبيند. گويد: «خداوندا، اين كتاب من نيست! نمىبينم در اين حسنات خود را.» به او گفته شود: «همانا پروردگار تو گمراه نيست و نسيان نكند، از بين رفت عمل تو به واسطه غيبت كردن از مردم.» پس از آن، ديگرى آورده شود و داده شود به او كتابش. پس در آن طاعتهاى بسيارى ببيند. بگويد: «بارالها، اين كتاب من نيست، زيرا كه من اين طاعات را نكردم!» گفته شود به او «فلانى غيبت تو
[1] بحار الانوار، ج 72، ص 259، «باب الغيبة»، حديث 53 در بحار اين حديث با اندكى اختلاف در عبارت وارد شده است.