بدان كه از براى توبه كامله اركان و شرايطى است كه تا آنها محقق نشود، توبه صحيحه حاصل نشود. و ما به ذكر عمده آنها كه لازم است مىپردازيم.
يكى از آنها، كه ركن ركين اوست، ندامت و پشيمانى است از گناهان و تقصيرات گذشته، و ديگر، عزم بر برگشت ننمودن بر آن است هميشه. و اين دو در حقيقت محقق اصل حقيقت توبه و به منزله مقومات ذاتيه آن است. و عمده در اين باب تحصيل اين مقام و تحقق به اين حقيقت است. و آن، چنان صورت پذيرد كه انسان متذكر تأثير معاصى در روح و تبعات آن در عالم برزخ و قيامت بشود از وجه معقول و منقول. چنانچه پيش اصحاب معرفت مبرهن و در اخبار اهل بيت عصمت، عليهم السلام، وارد است كه از براى معاصى در عالم برزخ و قيامت صورتهايى است به مناسبت آنها، كه در آن عالم داراى حيات و اراده هستند و انسان را از روى شعور و اراده عذاب و آزار مىنمايند، چنانچه آتش جهنم نيز از روى شعور و اراده انسان را مىسوزاند، زيرا كه آن نشئه نشئه حيات است. پس، در آن عالم صورتهايى نتيجه اعمال حسنه يا قبيحه ماست كه با ما محشور مىگردد. و در احاديث شريفه و قرآن كريم تصريحا و تلويحا ذكر اين مطلب بسيار شده، و مطابق است با مسلك حكماى اشراق و ذوق و مشاهدات اهل سلوك و عرفان. و همين طور از براى هر معصيتى در روح اثرى حاصل شود، كه آن را در احاديث شريفه به «نقطه سوداء [1]» تعبير فرمودند، و آن كدورتى است كه در قلب و روح پيدا شود و كمكم افزون مىشود و انسان را منتهى مىكند به كفر و زندقه و به شقاوت ابدى مىرساند، چنانچه پيش از اين تفصيل اين جمله داده شد. [2] پس، انسان عاقل اگر تنبه بر اين معانى پيدا كرد، و به فرمودههاى انبيا و اوليا، عليهم السلام، و عرفا و حكما و علما، رضوان اللّه عليهم، به قدر قول [يك] نفر طبيب معالج اعتنا كرد، لا بد از معاصى پرهيز مىكند و گرد آنها نمىگردد. و اگر خداى نخواسته مبتلا شد، بزودى از آن منزجر مىشود و پشيمان مىگردد، و صورت ندامت در قلبش ظاهر مىشود. و نتيجه اين پشيمانى و ندامت خيلى بزرگ است. و آثار آن خيلى نيكو است، و عزم بر ترك مخالفت و معصيت بر اثر ندامت