قول پير راجع به مقام دوم و قول خود قائل راجع به مقام اوّل است. پس، در اين نظر خوف و حزن و خجلت و سرافكندگى انسان را فرا گيرد.
و ديگر نظر به كمال واجب و بسط بساط رحمت و سعه عنايت و لطف او.
مىبيند اين همه بساط نعمت و رحمتهاى گوناگون، كه احاطه بر آن از حوصله حصر و تحديد خارج است، بىسابقه استعداد و قابليت است، ابواب الطاف و بخشش را به روى بندگان گشوده است بى استحقاق، نعم او ابتدايى و غير مسبوق به سؤال است، چنانچه حضرت سيد الساجدين، زين العابدين، عليه السلام، در ادعيه «صحيفه» و غير آن مكرر اشاره فرمودهاند بدين معنى [2]، پس رجاء او قوّت گيرد و اميدوار به رحمت حق گردد. كريمى كه كرامتهاى او به محض عنايت و رحمت است، و مالك الملوكى كه بىسابقه سؤال و استعداد به ما عناياتى فرموده كه تمام عقول از علم به شمهاى از آن عاجز و قاصر است، و عصيان اهل معصيت به مملكت وسيع او خللى وارد نكند و طاعت اهل طاعت در آن افزونى نياورد، بلكه هدايت آن ذات مقدس طرق طاعت را، و منع آن ذات اقدس از عصيان، براى عنايات كريمانه و بسط رحمت و نعمت است، و براى رسيدن به مقامات كمال و مدارج كماليه و تنزيه از نقص و زشتى و تشوّه است. پس، اگر برويم در درگاه عز و جلالش و پيشگاه رحمت و عنايتش و عرض كنيم بار الها، ما را لباس هستى پوشانيدى و تمام وسايل حيات و راحت ما را فوق ادراك مدركين فراهم فرمودى و تمام طرق هدايت را به ما نمودى، تمام اين عنايات براى صلاح خود ما و بسط رحمت و نعمت بود، اكنون ما در دار كرامت تو و در پيشگاه عزّ و سلطنت تو آمديم با ذنوب ثقلين، در صورتى كه ذنوب مذنبين در دستگاه تو نقصانى وارد نكرده و بر مملكت تو خللى وارد نياورده، با يك مشت خاك كه در پيشگاه عظمت تو به چيزى و موجودى حساب نشود چه مىكنى جز رحمت و عنايت؟ آيا از درگاه تو جز اميد رحمت چيز ديگر متوقع است؟
پس، انسان هميشه بايد بين اين دو نظر متردد باشد: نه نظر از نقص خود و تقصير و قصور از قيام به عبوديت ببندد، و نه نظر از سعه رحمت و احاطه عنايت و شمول نعمت و الطاف حق جل جلاله بپوشد.
[1] بيت از حافظ است:
[2] در دعاى دوازدهم «صحيفه سجّاديه» مىفرمايد: إذ جميع احسانك تفضّل و إذ كلّ نعمك ابتدا. (زيرا كه همه احسانهاى تو تفضل است، و همه نعمتهاى تو بىسابقه استحقاق است.) و در دعاى 32، «صحيفه سجّاديه»، مىفرمايد: فلك الحمد على ابتدائك بالنعم الجسام. (پس سپاس براى تو است كه نعمتهاى بزرگ را آغاز فرمودى.) و در دعاى أبو حمزه از امام سجاد و دعاهاى ديگر مانند دعاى افتتاح و ... نظير اين مضمون وجود دارد.