«احاديث» جمع «احدوثه» است. و بعضى گويند كه «اعجوبه» چيزى است كه نيكويى يا زشتى آن به شگفت آورد. و در اين حديث مراد اوّل است. و چنين نمايد كه آن در اصل مختص به چيزى باشد كه حسنش شگفت آورد، گرچه در استعمال تطفلا در اعم مستعمل شود.
و «برّ» بر خلاف عقوق است و فلان. يبر خالقه. يعنى اطاعت مىكند او را.
چنانچه جوهرى تصريح كرده و «ثقلان» جن و انس است.
و اين حديث شريف دلالت دارد بر اينكه خوف و رجا هر دو بايد به مرتبه كمال باشد، و يأس از رحمت و ايمنى از مكر بكلّى ممنوع است، چنانچه احاديث بسيار بر آن دلالت كند، [1] و كتاب كريم تنصيص بر آن فرمايد. [2] و ديگر آنكه بايد هيچيك بر ديگرى رجحان نداشته باشد. و ما ان شاء اللّه در ضمن چند فصل بيان آن و ديگر مناسبات حديث شريف را مىنماييم.
فصل در بيان آنكه انسان عارف را دو نظر است
بدان كه انسان عارف به حقايق و مطلع از نسبت بين ممكن و واجب جلّ [و] علا داراى دو نظر است: يكى نظر به نقصان ذاتى خود و جميع ممكنات و سيه رويى كائنات، كه در اين نظر علما يا عينا بيابد كه سر تا پاى ممكن در ذلّ نقص و در بحر ظلمانى امكان و فقر و احتياج فرو رفته ازلا و ابدا و به هيچ وجه از خود چيزى ندارد و ناچيز صرف و بى آبروى محض و ناقص على الاطلاق است، بلكه اين تعبيرات نيز در حق او درست نيايد و از تنگى تعبير است و ضيق مجال سخن، و الا نقص و فقر و احتياج فرع شيئيت است و براى جميع ممكنات و كافه خلايق از خود چيزى نيست.
در اين نظر اگر تمام عبادات و اطاعات و عوارف و معارف را در محضر قدس ربوبيت برد، جز سر افكندگى و خجلت و ذلت و خوف چارهاى ندارد. چه اطاعت و عبادتى؟
از كى براى كى؟ تمام محامد راجع به خود اوست، و ممكن را در او تصرفى نيست، بلكه از تصرف ممكن نقص عارض اظهار محامد و ثناى حق شود كه اكنون عنان قلم را از او منصرف مىنماييم. و در اين مقام فرمايد: ما أصابك من حسنة فمن اللّه و ما أصابك من سيّئة فمن نفسك. [1] چنانچه در مقام اوّل فرمايد: قل كلّ من عند اللّه [2] و
[1] «هر خير به تو رسد از جانب خداست و هر بدى به تو برسد از جانب تو است (نساء- 79).
[2] «بگو همه از جانب خداست.» (نساء- 78).
______________________________
[1] بحار الانوار، ج 67، «كتاب ايمان و كفر»، باب 59، احاديث 28، 39، 46، 71، و 72 و ...