responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 190

زيرا كه آن را خواجه انصارى [1] چنين تعريف فرموده: اعلم أنّ التّفكّر تلمّس البصيرة لاستدراك البغية. [1] يعنى «بدان كه تفكر عبارت است از جستجو نمودن بصيرت قلب و چشم ملكوت مطلوب خود را براى ادراك آن.» و معلوم است مطلوبات قلوب معارف است. و از اين جهت در اين حديث شريف نيز مقصود از «تفكر»، معنى خاص راجع به قلوب و حيات آنهاست.

 

«قلب» را اطلاقات بسيار و اصطلاحات بيشمارى است. پيش اطباء و عامه مردم اطلاق شود بر پارچه گوشت صنوبرى كه با قبض و بسط آن خون در شريانها جريان پيدا كند، و در آن توليد روح حيوانى، كه بخار لطيفى است، گردد. و پيش حكما به بعضى مقامات نفس اطلاق شود. و اصحاب عرفان براى آن مقدمات و مراتبى قائل‌اند كه غور در بيان اصطلاحات آنها خارج از وظيفه است. و در قرآن كريم و احاديث شريفه، در مقامات مختلفه، به هر يك از معانى متداوله بين عامه و خاصه اطلاق شده است، چنانچه‌ «إذ القلوب لدى الحناجر» [2] به معناى متعارف پيش اطباء، و لهم قلوب لا يفقهون بها. [3] به معنى متداول در السنه حكما، و إنّ في ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السّمع و هو شهيد [4] بر طبق اصطلاح عرفا جريان يافته. و در حديث شريف به مناسبت «تفكر» مقصود معنى متداول پيش حكماست. و امّا «قلب» به اصطلاح عرفا با «تفكر» مناسبتى ندارد، خصوصا بعضى از مراتب آن، چنانچه اهل اصطلاح مى‌دانند.

قوله: جاف عن اللّيل جنبك. «جفا» بمعنى بعد است. و جافاه عنه، فتجافا جنبه عن الفراش. أى نبا. چنانچه در صحاح است. و «مجافاة» به شب نسبت دادن، مجاز در اسناد است، يا آنكه شب را فراش قرار داده ادعائا، يا آنكه حقيقت در كلمه و اسناد است، و فرق در اراده جدّى و استعمالى است، چنانچه در مطلق مجازات احتمال داده‌اند، و شيخ فقيه، اصولى اديب متبحر، آقا شيخ محمد رضاى اصفهانى‌ [2]، در جليّة الحال در اطراف آن بسط مقال داده است. [5] و بالجمله، آن كنايه آورده شده از برخاستن از فراش خواب در شب براى عبادت. و پس از اين، بيان تقوا و مراتب آن مى‌شود ان شاء اللّه. و ما در ضمن فصولى چند بيان مناسبات حديث شريف را مى‌نماييم.


[1] خواجه عبد اللّه بن محمد انصارى هروى (396- 481) از محدثين و عرفاى بزرگ است كه به شيخ أبو الحسن خرقانى ارادت داشته و پس از وى جانشين او گرديد. از آثار اوست: منازل السائرين، زاد العارفين، رساله دل و جان.

[2] « [و آنها را از روز قيامت بيم ده‌] زمانى كه جانها به گلو رسد.» (مؤمن- 18).

[3] «دلهايى دارند كه با آنها (چيزى) نمى‌فهمند.» (اعراف- 179).

[4] «همانا در آن پندى است براى كسى كه او را دلى باشد يا گوشى نيوشنده، در حالى كه گواه و آگاه است.» (ق- 37).

[5] براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به تهذيب الأصول، (تقريرات اصول امام خمينى- س-) ج 1، ص 30، بحث «حقيقت و مجاز».

______________________________

[1] منازل السائرين، ص 13، «قسم البدايات»، «باب تفكر».

[2] حديث 1، پاورقى 2.

نام کتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 190
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست