responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 15

است در عالم بعد از موت، چه برزخ باشد يا قيامت. انسان اگر خلق باطن و ملكه و سريره‌اش انسانى باشد، صورت ملكوتى او نيز صورت انسانى است. ولى اگر ملكاتش غير ملكات انسانى باشد، صورتش انسانى نيست و تابع آن سريره و ملكه است. مثلا اگر ملكه شهوت و بهيميت بر باطن او غلبه كند و حكم مملكت باطن حكم بهيمه شود، انسان صورت ملكوتيش صورت يكى از بهائم است مناسب با آن خلق. و اگر ملكه غضب و سبعيّت بر باطن و سريره‌اش غلبه كند و حكم مملكت باطن و سريره حكم سبع شود، صورت غيبيه ملكوتيه صورت يكى از سباع است. و اگر و هم و شيطنت ملكه شد و باطن و سريره‌اش داراى ملكات شيطانيه شد، از قبيل خدعه، تقلب، نيمه، غيبت، صورت غيب و ملكوتش صورت يكى از شياطين است به مناسبت آن. و گاهى ممكن است به طريق تركيب دو ملكه يا چند ملكه منشأ صورت ملكوتى شود. آن وقت به شكل هيچيك از حيوانات نمى‌شود، بلكه صورت غريبى پيدا مى‌كند كه هيچ آن صورت مدهش و موحش بد تركيب در اين عالم سابقه ندارد. از پيغمبر خدا، صلّى اللّه عليه و آله، نقل شده كه بعضى مردم در قيامت محشور مى‌شوند به صورتهايى كه نيكوست پيش آنها ميمون [ها] و انترها [1].

بلكه ممكن است از براى يك نفر در آن عالم چند صورت باشد، زيرا كه آن عالم مثل اين عالم نيست كه يك چيز بيش از يك صورت قبول نكند. و اين مطلب مطابق با برهان نيز هست و در محل خود مقرر است.

و بدان كه ميزان در اين صور مختلفه، كه يكى از آنها انسان است، و باقى چيزهاى ديگر، وقت خروج نفس است از اين بدن و پيدا شدن مملكت برزخ و غلبه سلطان آخرت كه اوّلش در برزخ است. در وقت خروج از بدن با هر ملكه‌اى از دنيا رفت با آن ملكه صورت آخرتى مى‌گيرد، و چشم ملكوتى برزخى او را مى‌بيند، و خود او هم وقت گشودن چشم برزخى خود را به هر صورتى هست مى‌بيند، اگر چشم داشته باشد. لازم نيست كسى كه در اين دنيا به صورتى هست آن جا هم به همان صورت باشد. خداى تعالى مى‌فرمايد [به‌] نقل از بعضى كه در وقت حشر مى‌گويند: «خدايا چرا مرا كور محشور كردى با آنكه در دنيا چشم داشتم؟» جواب مى‌فرمايد: «چون تو آيات ما را فراموش كردى امروز فراموش شدى [2]. اى بيچاره، تو چشم ملكى ظاهر بين داشتى، ولى باطن و ملكوتت كور بود. كورى خودت را حالا ادراك كردى، و الا از اوّل كور بودى، چشم بصيرت باطنى كه آيات خدا را به آن مى‌بينند نداشتى. اى بيچاره، تو قامت مستقيم و صورت خوش تركيب‌


[1] يحشر بعض النّاس على صور تحسن عندها القردة و الخنازير. علم اليقين، ج 2، ص 901.

[2] اشاره است به آيه قال‌ ربِّ لِمَ حَشَرْتَنى أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصيرا. قال‌ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى.

(طه 125- 126).

نام کتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست