تصرمات را، احدى از نفوس ناقصه به حد كمال موعود خود و دار قرار و ثبات خود نمىرسيد، و نقص كلى در ملك و ملكوت وارد مىشد. و آنچه در لسان قرآن و احاديث وارد شده از مذمت اين عالم در حقيقت به خود او رجوع نمىكند، به حسب نوع و اكثريت، بلكه به توجه به آن به علاقه قلبيه و محبت به آن رجوع مىكند.
پس، معلوم شد كه از براى انسان دو دنياست: يكى ممدوح و يكى مذموم.
آنچه ممدوح است، حصول در اين نشئه كه دار التربية و دار التحصيل و محل تجارت مقامات و اكتساب كمالات و تهيه زندگانى سعادتمند ابدى است كه بدون ورود در اينجا امكان پذير نيست. چنانچه حضرت مولى الموحدين و امير المؤمنين، صلوات اللّه عليه، در يكى از خطبههاى خود مىفرمايد- پس از آنكه شنيد از يك نفر كه ذم دنيا مىكند-: إنّ الدّنيا دار صدق لمن صدقها، و دار عافية لمن فهم عنها، و دار غنى لمن تزوّد منها، و دار موعظة لمن اتّعظ بها، مسجد أحبّاء اللّه و مصلّى ملائكة اللّه و مهبط وحى اللّه و متجر أولياء اللّه. اكتسبوا فيها الرّحمة و ربحوا فيها الجنّة ... [1] و قول خداى تعالى: و لنعم دار المتّقين. [2] به حسب روايت عيّاشى [3] از حضرت باقر، عليه السلام، تفسير به «دنيا» شده است. [4] پس، عالم ملك، كه مظهر جمال و جلال است و حضرت شهادت مطلقه است، به يك معنى مذمتى ندارد، و آنچه مذموم است دنياى خود انسان است، به معنى وجهه قلب به طبيعت و دلبستگى و محبت آن است كه آن منشأ تمام مفاسد و خطاهاى قلبى و قالبى است. چنانچه در كافى شريف از جناب صادق، عليه السلام، حديث مىكند: قال، عليه السّلام: رأس كلّ خطيئة حبّ الدّنيا. [5] و عن أبي جعفر، عليه السّلام: ما ذئبان ضاريان في غنم ليس لها راع، هذا في أوّلها و هذا في آخرها، بأسرع فيها من حبّ المال و الشّرف في دين المؤمن. [1] پس، تعلق قلب و محبت دنيا عبارت از دنياى مذموم است، و هر چه دلبستگى به آن زيادتر باشد، حجاب بين انسان و دار كرامت او و پرده ما بين قلب و حق بيشتر و غليظتر شود. و آنچه در بعضى از احاديث شريفه است كه از براى خدا هفتاد هزار حجاب است از نور و ظلمت [6]، «حجابهاى ظلمانى» تواند همين تعلقات قلبيه باشد به دنيا. و هر قدر تعلقات بيشتر باشد، حجابها زيادتر است. و هر چه تعلق شديدتر باشد، حجاب غليظتر و خرق آن مشكلتر است.
[1] «همانا دنيا سراى راستى است براى آنكه با آن از در راستى درآيد، و سراى درستى است براى آنكه آن را دريابد، و سراى بىنيازى است براى آنكه از آن توشه برگيرد، و سراى پند است براى آنكه از آن پند گيرد. دنيا سجدهگاه دوستداران خدا، و نماز خانه فرشتگان خدا، و جاى فرود وحى خدا و بازار ياران خدا است كه در آن رحمت را به دست آورند و بهشت را سود برند.» نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 1138 «حكمت» 126.
[2] «چه نيكو است جايگاه پرهيزگاران.» (نحل- 30).
[3] ابو نصر محمد بن مسعود بن محمد بن عيّاشى تميمى از بزرگان علماى شيعه و از استوانههاى حديث و تفسير روايى در اواخر قرن سوم هجرى است. محدّثين بزرگى چون شيخ كشّى صاحب رجال و شيخ جعفر بن محمد عياشى فرزندش از او روايت كردهاند. آثار بسيارى دارد، شيخ طوسى آثار او را افزون از 200 شمرده است، از آثار اوست: كتاب التفسير، كتاب الصّلاة، كتاب الطب، كتاب معرفة الناقلين، كتاب الغيبة.
[4] عن ابن مسكان، عن أبي جعفر، عليه السلام، فى قوله: و لنعم دار المتقين، قال: الدنيا، تفسير عياشى، ج 2، ص 258.
[5] «دنيا دوستى منشأ هر گناه است.» اصول كافى ج 2، ص 315، «كتاب ايمان و كفر»، «باب حب الدنيا و الحرص عليها»، حديث 1.
[6] عن النبى (ص) انّ للّه تبارك و تعالى سبعين ألف حجاب من نور و ظلمة. بحار الانوار ج 55 ص 45 «كتاب السماء و العالم باب 5»، ذيل حديث 13.